Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronizer
U
همگام کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synchronous multiplexor
U
تسهیم کننده همگام
tape synchronizer
U
همگام کننده نوار
Other Matches
concordant
U
همگام
synchronous
U
همگام
parallel
U
همگام قرینه
covariation
U
تغییر همگام
resonance
U
حالت همگام
parallelled
U
همگام قرینه
synchronous machine
U
ماشین همگام
running mates
U
اسب همگام
paralleling
U
همگام قرینه
paralleled
U
همگام قرینه
running mate
U
اسب همگام
synchronous transmission
U
مخابره همگام
synchronous system
U
سیستم همگام
resonances
U
حالت همگام
synchronized
U
همگام شده
sync character
U
کاراکتر همگام
synchro
U
همگام ساز
async
U
غیر همگام
synchronous circuit
U
مدار همگام
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
synchronous device
U
دستگاه همگام
sync
U
کاراکتر همگام
synchronous operation
U
عمل همگام
parallelling
U
همگام قرینه
mainlined
U
همگام بااکثریت
parallels
U
همگام قرینه
mainlines
U
همگام بااکثریت
mainlining
U
همگام بااکثریت
mainline
U
همگام بااکثریت
synchronous time division multiplexing
U
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
synchronous data link control
U
کنترل پیوند دادهای همگام
stdm
U
SynchronousTime-Devision تسهیم زمانی همگام ultiplexing
clock
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks
U
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clock
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock
U
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
In the fullness lf time .
U
به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refuser
U
رد کننده
hoppers
U
لی لی کننده
solvent
U
اب کننده
hopper
U
لی لی کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
mauler
U
له کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
thinner
U
کم کننده
fillers
U
پر کننده
syncopator
U
غش کننده
trackers
U
پی کننده
refutative
U
رد کننده
refutatory
U
رد کننده
solver
U
حل کننده
puffer
U
پف کننده
skittish
U
رم کننده
commulator
U
یک سو کننده
fluxing oil
U
اب کننده
renunciant
U
رد کننده
bender
U
خم کننده
fizzy
U
کف کننده
renunciant
U
کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
noncommittal
U
رد کننده
benders
U
خم کننده
ear-splitting
U
کر کننده
attacking
U
تک کننده
rebutter
U
رد کننده
repudiationist
U
رد کننده
filleted
U
پر کننده
deflective
U
کج کننده
prater
U
پچ پچ کننده
bidders
U
کننده
spurner
U
رد کننده
squasher
U
له کننده
attenuant
U
اب کننده
squelcher
U
له کننده
mumbler
U
من من کننده
fillets
U
پر کننده
percutient
U
دق کننده
sensor
U
حس کننده
crepitant
U
خش خش کننده
deletive
U
حک کننده
surfy
U
کف کننده
tracker
U
پی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com