English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cost to entry U هزینه ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
entry U ورود
infare U ورود
import U ورود
imported U ورود
ingression U ورود
ingress U ورود
arrivals U ورود
importing U ورود
re-entry U ورود
re entry U ورود
entrance fee U حق ورود
entrance fees U حق ورود
arrival U ورود
entrance U ورود
entranced U ورود
entrances U ورود
entrancing U ورود
inning U ورود
introgression U ورود
introit U ورود
induction U ورود
inductions U ورود
accession U ورود
right of entry U حق ورود
admitance U ورود
arr U ورود
entree U ورود
appulse U ورود
air inclusion U ورود هوا
importation U ورود
data import U ورود داده
entree U اجازهء ورود
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
admittance U ورود دخول
capital inflow U ورود سرمایه
arrival hall U سالن ورود
ease of entry U سهولت ورود
reebtry U ورود مجدد
entering angle U زاویه ورود
homecoming U ورود بخانه
homecomings U ورود بخانه
due in U در شرف ورود
first in first out U بترتیب ورود
data insertion U ورود داده ها
energy intake U ورود انرژی
initation U ورود بعضویت
landing U ورود به خشکی
landings U ورود بخشکی
landings U ورود به خشکی
inlet U ورود دخول
inlets U ورود دخول
house warming U جشن ورود
port of entry U بندرمحل ورود
first in first out U به ترتیب ورود
landfall U ورود بخشکی
landfalls U ورود بخشکی
free entrance U ورود مجانی
forcible entry U ورود عدوانی
house-warming U جشن ورود
on arrival U هنگام ورود
importing U مفهوم ورود
receipt statement U اعلامیه ورود
tardiness U تاخیر ورود
import U مفهوم ورود
arrival rate U نرخ ورود
imported U مفهوم ورود
approach ramp U فرازای ورود
landing U ورود بخشکی
house-warmings U جشن ورود
fifo U به ترتیب ورود
acetylation U ورود ریشهء
when entering U هنگام ورود
inlet time U زمان ورود
arrival hall U سالن ورود
influx U ورود هجوم
log in sequrity U ایمنی ورود
entry U ورود راهرو
landding U ورود بخشکی
input of current U ورود جریان
tokens U بلیط ورود
advent ظهور و ورود
tokens U اجازه ورود
landfall n U ورود بخشکی
intrant U ورود رسمی
token U بلیط ورود
admissions U اجازهء ورود
admission U اجازهء ورود
influxes U ورود هجوم
intervance of third party U ورود ثالث
token U اجازه ورود
ingress U حق دخول اجازه ورود
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
inflow of labor U جریان ورود کارگر
infare U مهمانی بمناسبت ورود
round-up U ورود ناگهانی پلیس
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
law of prior entry U قانون تقدم ورود
gangplanks U تخته ورود به ناو
gold import point U نقطه ورود طلا
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
last in first out U بترتیب عکس ورود
last in first out U به ترتیب عکس ورود
lifo U به ترتیب عکس ورود
coast in point U نقطه ورود به ساحل
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
let someone through U اجازه ورود دادن
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
entry plan U طرح ورود به بندر
gates U وسایل ورود ورودیه
gate U وسایل ورود ورودیه
barrier to entry U منع ورود به صنعت
gangplank U تخته ورود به ناو
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entranced U ورودیه اجازه ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
raids U ورود ناگهانی پلیس
entrance U ورودیه اجازه ورود
hail U اعلام ورود کردن
hailed U اعلام ورود کردن
raiding U ورود ناگهانی پلیس
hailing U اعلام ورود کردن
raided U ورود ناگهانی پلیس
raid U ورود ناگهانی پلیس
hails U اعلام ورود کردن
police raid U ورود ناگهانی پلیس
entrances U ورودیه اجازه ورود
entrances U حق ورود دروازهء دخول
search warrant U حکم بازرسی و ورود
search warrants U حکم بازرسی و ورود
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
fifo U خروج به ترتیب ورود
entrancing U ورودیه اجازه ورود
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
house warming U جشن ورود بخانه تازه
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
gangway U محل ورود و خروج از ناو
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
gangways U محل ورود و خروج از ناو
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
demurs U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demur U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
single sign-on U ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
to refuse somebody entry [admission] U اجازه ندادن ورود کسی [به کشوری]
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
demurred U ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
burglaries U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
prep schools U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
burglary U ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
immediate U روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
check-ins U نام نویسی کردن مراسم ورود
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Upon his arrival , he delinered a speech . U به محض ورود نطقی ایراد کرد
Open to the publice. U ورود برای عموم آزاد است
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
check in U نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in U نام نویسی کردن مراسم ورود
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
open general license U اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
pratique U اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
inputted U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
admission is free to all ورود برای همه یا همگان آزاد است
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com