Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Every man has his price .
U
هر کسی یک قیمتی دارد ( قابل تطمیع وپذیرفتن رشوه )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incorruptibly
U
با ازادگی رشوه خواری بطور غیر قابل تطمیع
bribing
U
تطمیع کردن رشوه
bribes
U
تطمیع کردن رشوه
bribe
U
تطمیع کردن رشوه
bribed
U
تطمیع کردن رشوه
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
corrupts
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupt
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupting
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
corrupted
U
معیوب کردن رشوه خوار رشوه دادن رشوه خواری
bribable
U
قابل رشوه بودن
barrator
U
قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
He is open to bribery.
U
اهل رشوه (رشوه گیری) است
corrupts
U
رشوه دادن رشوه خوار
corrupted
U
رشوه دادن رشوه خوار
corrupt
U
رشوه دادن رشوه خوار
corrupting
U
رشوه دادن رشوه خوار
hog
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
machine
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines
U
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
external
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
winchester disk
U
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
externals
U
رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
storage
U
وسیله ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دستیابی است
extension
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extensions
U
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
fixed point notation =
U
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
isolating
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
bad sector
U
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
allurement
U
تطمیع
implicit reference
U
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
decoys
U
وسیله تطمیع
bait
U
مایه تطمیع
decoying
U
وسیله تطمیع
bribes
U
تطمیع کردن
baited
U
مایه تطمیع
baits
U
مایه تطمیع
bribing
U
تطمیع کردن
bribe
U
تطمیع کردن
buy
U
تطمیع کردن
buys
U
تطمیع کردن
luring
U
وسیله تطمیع
bribed
U
تطمیع کردن
buy off
U
تطمیع کردن
decoyed
U
وسیله تطمیع
lured
U
وسیله تطمیع
lured
U
فریب تطمیع
luring
U
فریب تطمیع
lure
U
فریب تطمیع
lure
U
وسیله تطمیع
lures
U
فریب تطمیع
gudgeon
U
وسیله تطمیع
lures
U
وسیله تطمیع
decoy
U
وسیله تطمیع
entices
U
تطمیع بدام کشیدن
entice
U
تطمیع بدام کشیدن
allure
U
تطمیع کردن شیفتن
baiter
U
تطمیع و وسوسه کننده
enticed
U
تطمیع بدام کشیدن
scanner
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
precious
U
: قیمتی
high value
U
قیمتی
high dollar value
U
قیمتی
worthlessness
U
بی قیمتی
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
Without ( beyond , above ) price .
U
بی نهایت قیمتی
for all the world
<idiom>
U
بهر قیمتی
high grade steel
U
فولاد قیمتی
precious stone
U
سنگ قیمتی
dual price system
U
نظام دو قیمتی
to set no great store by
U
قیمتی ندانستن
agates
U
سنگ قیمتی
At all costs . At any price .
U
به هر قیمتی که شده
agate
U
سنگ قیمتی
precious metal
U
فلز قیمتی
stone
U
سنگ قیمتی
ingot
U
فلز قیمتی
noble metal
U
فلز قیمتی
stones
U
سنگ قیمتی
worthful
U
گرانبها قیمتی
stoning
U
سنگ قیمتی
price support
U
حمایت قیمتی
valuable
U
گرانبها قیمتی
price system
U
نظام قیمتی
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
average revenue
U
قیمتی که خریدارمی پردازد
priceable things
U
اموال یا اشیا قیمتی
asteria
U
نوعی سنگ قیمتی
nonprice competition
U
رقابت غیر قیمتی
lapidary
U
وابسته به سنگهای قیمتی
carpet value
U
ارزش قیمتی فرش
lapidarian
U
وابسته به سنگهای قیمتی
rondel
U
سنگهای قیمتی مدورزینتی
He is a priceless nice fellow .
U
آدم نازنین و قیمتی یی است
cupellation
U
گرفتن فلزات قیمتی از سرب
cameo
U
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
cameos
U
برجسته کاری درجواهروسنگهای قیمتی
suborn
U
به وسیله تطمیع به کار بد یاگواهی دروغ وادار کردن
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
ocr
U
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
factories
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factory
U
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
I must get hold of her at all costs.
U
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
demand price
U
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
dumping
U
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
payola
U
رشوه
bribery
U
رشوه
the golden
U
رشوه
manure
U
رشوه
boodle
U
رشوه
blackmails
U
رشوه
bribe
U
رشوه
blackmailing
U
رشوه
blackmailed
U
رشوه
blackmail
U
رشوه
bodle
U
رشوه
bribing
U
رشوه
bribes
U
رشوه
gifts and favours
U
رشوه
corruption
U
رشوه
backhander
U
رشوه
baksheesh
U
رشوه
bribed
U
رشوه
palmoil
U
رشوه
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
cottuptness
U
رشوه خواری
bribing
U
رشوه دادن
bribery
U
رشوه دادن
tamper
U
رشوه دادن
bribery
U
رشوه خواری
clean fingered
U
رشوه نگرفته
briber
U
رشوه دهنده
bribee
U
رشوه گیرنده
bribery
U
رشوه خورای
corruptness
U
رشوه خواری
bribed
U
رشوه دادن
corruptible
U
رشوه گیر
bribes
U
رشوه دادن
give a bribe to
U
رشوه دادن به
bribable
U
رشوه گیر
bribe
U
رشوه دادن
get at
U
رشوه دادن
barrator
U
رشوه خوار
tamper with
U
رشوه دادن
pay-off
<idiom>
U
رشوه دادن
superi or to bribery
U
رشوه با ارتشا
receive a bribe
U
رشوه گرفتن
corruption
U
رشوه خواری
venality
U
رشوه گیری
pull strings
<idiom>
U
رشوه دادن
to get at
U
رشوه دادن
kickback
<idiom>
U
رشوه دادن
itchless
U
رشوه نخور
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
corruptible
U
رشوه خوار مرتشی
palm
U
کش رفتن رشوه دادن
rake-off
U
رشوه یا پول غیرمشروع
palms
U
کش رفتن رشوه دادن
itching palm
U
دست رشوه گیر
rake off
U
رشوه یا پول غیرمشروع
superi or to bribery
U
رشوه یا ارتشا مستغنی
the judgewas corrupted
U
داور به رشوه تطییع شد
to oil one's hand
U
به کسی رشوه دادن
buy over
U
با رشوه راضی کردن
venal
U
فروتن رشوه خوار
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
grease
U
چرب کردن رشوه دادن
bribery
U
رشوه خواری پاره ستانی
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
greasing
U
چرب کردن رشوه دادن
greased
U
چرب کردن رشوه دادن
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
microsoft
U
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
embracery
U
اعمال نفوذاز راه رشوه یا تهدیدوغیره
He is a corrupt official .
U
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
To oil someones palm.
U
سبیل کسی را چرب کردن ( رشوه دادن )
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
treating
U
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com