English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
beacon U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons U امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
controlling U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls U وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
influence sweep U پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
sprinted U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint U نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
coupled mode U روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
guded missile U موشک هدایت شوند
guided missiles U موشک هدایت شونده
guided missile U موشک هدایت شونده
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
pgm U نوعی موشک هدایت شونده
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
laser guidance U هدایت لیزری بمب یا موشک
cruise missile U موشک هدایت شونده کروز
cruise missiles U موشک هدایت شونده کروز
entac U موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax U نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
bull pup U نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
pseudopursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
proportional navigating U هدایت موشک به طورهماهنگ با مسیر تعیین شده
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
nike hercules U موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
leading line U خط هدایت هواپیما
avigation U فن هدایت هواپیما
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
terriers U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier U نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
airmanship U متخصص در خلبانی و هدایت هواپیما
vectored attacks U تک هدایت شده هواپیما به هدف
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
trapping U اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
rudders U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
omnidirection range U سیستم هدایت چند جهتی هواپیما
rudder U سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
homing phase U مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
teleran U دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار
homing station U ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
radio approach U دستگاه هدایت فرود هواپیما بوسیله بی سیم
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
simulator U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulators U برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
chaff U وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint U نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
vectored attacks U تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radio navigation U ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
radar return U انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blips U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip U نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
echoed U برگشت امواج رادار
echo U برگشت امواج رادار
echoes U برگشت امواج رادار
echoing U برگشت امواج رادار
radar imagery U عکاسی به وسیله امواج رادار
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
altitude delay U افت ارتفاع امواج رادار
beam width U عرض ستون امواج رادار
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
sea return U امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
localizer mode U روش کنترل هواپیما بااستفاده از انتن سمت نما
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
navigators U هدایت گر
conductance U هدایت
steerage U هدایت
leads U هدایت
navigator U هدایت گر
lead U هدایت
leading U هدایت
direction U هدایت
conduction U هدایت
guidance U هدایت
transduction U هدایت
total conductivity U هدایت کل
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
asdic U دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
conductible U قابل هدایت
guided U هدایت کردن
conduction U هدایت گرم
conduct of fire U هدایت تیراندازی
conduction U هدایت تنظیم
steerable U هدایت کردنی
conductance U میزان هدایت
superconductivity U فوق هدایت
rede U هدایت کردن
conductibility U قابلیت هدایت
conning tower U برج هدایت
stream line U خط هدایت جریان
conduction velocity U سرعت هدایت
ionic conduction U هدایت یونی
fire direction U هدایت اتش
steering U هدایت کردن
joysticks U سکان هدایت
afferent transmission U هدایت اورانی
afferent conduction U هدایت اورانی
joystick U سکان هدایت
guides U هدایت کردن
commutate U هدایت وتغییر
directs U هدایت کردن
conductive U قابل هدایت
directed U هدایت کردن
direct U هدایت کردن
conductivity U قابلیت هدایت
conductivity U ضریب هدایت
guide U هدایت کردن
conning U هدایت کردن
hydraulic conductivity U هدایت ابی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
undirected U هدایت نشده
electron conduction U هدایت الکترون
director U هدایت کننده
directors U هدایت کننده
direction U هدایت رهبری
templates U ریل هدایت
template U ریل هدایت
dirigible U قابل هدایت
cons U هدایت کردن
operating stand U اطاق هدایت
heat conductivity U هدایت حرارتی
heat conduction U هدایت حرارتی
conned U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
con U هدایت کردن
image line U هدایت تصویر
leading marks U نشانههای هدایت
canalization U هدایت در مسیر
navigates U هدایت کردن
conduct U هدایت کردن
conveys U هدایت کردن
conducted U هدایت کردن
navigating U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
guide way U مسیر هدایت
conducts U هدایت کردن
convect U هدایت کردن
directing U هدایت کردن
bus bar line U سیم هدایت
management U هدایت یا سازماندهی
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
conveying U هدایت کردن
navigated U هدایت کردن
electric conduction U هدایت الکتریسیته
managements U هدایت یا سازماندهی
enlightened U هدایت شده
navigate U هدایت کردن
admittance U هدایت فاهری
convey U هدایت کردن
aircraft gun laying U رادار هواپیما
agl U رادار هواپیما
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
trafficking U تجارت هدایت شده
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
conducting staff U ستاد هدایت کننده
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com