English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infestant U هجوم کننده
invasive U هجوم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
boat lanes U خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
neophyte U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
invasive species U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
alien species U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
invasive exotic U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
exotic U نابومی هجوم کننده [گیاه شناسی]
Other Matches
assault U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaults U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaulted U مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
infestaion U هجوم
offence U هجوم
inbreak U هجوم
offenses U هجوم
offense U هجوم
infestation U هجوم
invasion U هجوم
invasions U هجوم
assaults U هجوم
assault U هجوم
assaulted U هجوم
raided U هجوم اوردن
assailable U هجوم پذیر
assault fire U تیر هجوم
swarmed U هجوم اوردن
assault echelon U رده هجوم
raids U هجوم اوردن
swarms U هجوم اوردن
raid U هجوم اوردن
rushing U هجوم بردن
assailed U هجوم اوردن بر
assailing U هجوم اوردن بر
assails U هجوم اوردن بر
swarm U هجوم اوردن
fly strike U هجوم مگس
raiding U هجوم اوردن
rush U هجوم بردن
rushed U هجوم بردن
assault force U نیروی هجوم
assault phase U مرحله هجوم
assault schedule U برنامه هجوم
infest U هجوم کردن در
infested U هجوم کردن در
infesting U هجوم کردن در
infests U هجوم کردن در
invade U هجوم کردن
inrush U هجوم بداخل
inroad U تعدی هجوم
invaded U هجوم کردن
influx U ورود هجوم
influxes U ورود هجوم
invades U هجوم کردن
scrouge U هجوم اوردن
onset U هجوم اصابت
invading U هجوم کردن
assail U هجوم اوردن بر
assault waves U موجهای هجوم
preassault U اقدامات قبل از هجوم
throngs U هجوم ازدحام کردن
amphibious assault ship U ناومخصوص هجوم اب و خاکی
insectile U در معرض هجوم حشرات
throng U هجوم ازدحام کردن
thronged U هجوم ازدحام کردن
thronging U هجوم ازدحام کردن
rushing U حمله کردن هجوم با عجله
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
rushed U حمله کردن هجوم با عجله
rush U حمله کردن هجوم با عجله
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
breakaway U هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
assault area diagram U نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
metastasis U هجوم مرض گسترش میکرب مرض
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refuser U رد کننده
skittish U رم کننده
refutative U رد کننده
refutatory U رد کننده
renunciant U کننده
hopper U لی لی کننده
hoppers U لی لی کننده
ear-splitting U کر کننده
rebutter U رد کننده
solvents U اب کننده
commulator U یک سو کننده
whisperer U پچ پچ کننده
doer U کننده
doers U کننده
benders U خم کننده
bender U خم کننده
prattfall U پچ پچ کننده
puffer U پف کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com