English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (44 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semidome U نیمه گنبد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
stupa U گنبد
domes U گنبد
thole U گنبد
calotte U گنبد
cupolas U گنبد
cupola U گنبد
dome U گنبد
vaults U گنبد
vault U گنبد
half dome U نیم گنبد
the vault of heaven U گنبد اسمان
the round of heaven U گنبد اسمان
tambour U گریو گنبد
drummed U ساقه گنبد
drum U ساقه گنبد
domes U گنبد سونار
stupa U گنبد مقبره
the vault of heaven U گنبد کبود
vault U گنبد دفن
domed U گنبد دار
burial vault U گنبد دفن
pendentive dome U گنبد اویخته
astrodome U گنبد رصدخانه
dome U گنبد سونار
conch U نیم گنبد
spherical dome U گنبد دور تمام
dome U گنبد زدن منزلگاه
dome U گنبد دودکش [شیمی]
Mosque design U طرح مسجد و گنبد
hood U گنبد دودکش [شیمی]
radome U گنبد انتن رادار
domes U گنبد زدن منزلگاه
louver U گنبد روزنه دار
louvers U گنبد روزنه دار
louvre U گنبد روزنه دار
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
vaults U گنبد یاطاق درست کردن
vault U گنبد یاطاق درست کردن
calotte U [گنبد خانه ها در رم شبیه شب کلاه]
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight U نیمه شب
semi U نیمه
semis U نیمه
stiffish U نیمه شق
in noon of night U در نیمه شب
part way U نیمه
mid U نیمه
moiety U نیمه
half deck U نیمه پل
mid- U نیمه
division line U خط نیمه
tope U گنبد بودایی برج بودایی
semicrystalline U نیمه بلورین
partially sighted U نیمه بینا
preconscious U نیمه هشیار
quasi private U نیمه خصوصی
quasi public U نیمه دولتی
semidomesticated U نیمه اهلی
semierect U نیمه ایستاده
semicolonial U نیمه مستعمره
partially hearing U نیمه شنوا
semi trailer U نیمه یدک
nocturn U عبادت نیمه شب
semicrystalline U نیمه متبلور
middle watch U نگهبانی نیمه شب
midyear U نیمه سال
semidivine U نیمه الهی
semiconscious U نیمه بیهوش
semidetached U نیمه مجزا
semidivine U نیمه خدا
partial fixing U نیمه گیرداری
midwatch U پاس نیمه شب
semiconscious U نیمه اگاه
semiconscious U نیمه هوشیار
semi conductor U نیمه هادی
semi skilled U نیمه ماهر
quasi public U نیمه عمومی
semiactive U نیمه فعال
semiarboreal U نیمه درختی
semiarid U نیمه خشک
semiautomatic U نیمه خودکار
semicivilized U نیمه متمدن
semicinductor U نیمه رسانا
semi official U نیمه رسمی
second half U نیمه دوم
semi independent U نیمه مستقل
quasi commercial U نیمه بازرگانی
semiaquatic U نیمه ابزی
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
quasi concave U نیمه مقعر
semicolonial U نیمه ازاد
quasi convex U نیمه محدب
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semi literate U نیمه نویسا
semicinductor U نیمه هادی
half-column U نیمه ستون
subovate U نیمه بیضی
subfossil U نیمه سنگواره
subarid U نیمه خشک
subadult U نیمه بالغ
subacute U نیمه حاد
solid state U نیمه هادی
shaly clay U رس نیمه بلوری
semivitrified U نیمه شیشهای
semitropic U نیمه گرمسیری
semitransparent U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه شفاف
semitranslucent U نیمه کدر
semiterrestrial U نیمه خاکی
subsaline U نیمه شور
half-timbered U نیمه چوبی
semi-conscious U نیمه هشیار
half-bat U آجر نیمه
dwarf wall U دیوار نیمه
aileron U نیمه لچکی
aileron U نیمه سنتوری
underemployed U نیمه کار
sub-tropical U نیمه حاره
semi-precious U نیمه گرانبها
semi-precious U نیمه بهادار
semi-final U نیمه نهایی
semi-conscious U در حال نیمه غش
semi-conscious U نیمه بیهوش
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semiliquid U نیمه مایع
semilate U نیمه دیررس
semihard U نیمه محکم
semihard U نیمه سخت
semigloss U نیمه شفاف
semisolid U نیمه جامد
semigloss U نیمه درخشان
semiofficial U نیمه رسمی
semiformal U نیمه رسمی
semifluid U نیمه ابکی
semifixed U نیمه ثابت
semifinal U نیمه نهایی
semilog U نیمه لگاریتمی
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
semilustrous U نیمه درخشنده
semiskilled U نیمه ماهر
semirigid U نیمه سخت
semireligious U نیمه مذهبی
semipublic U نیمه همگانی
semipro U نیمه حرفهای
semiprivate U نیمه خصوصی
semipermeable U نیمه تراوا
semipermanent U نیمه جاودان
semiparasitic U نیمه انگلی
semiopaque U نیمه کدر
semiopaque U نیمه شفاف
semimobile U نیمه متحرک
semierect U نیمه قائم
half-mast U نیمه افراشتگی
half way U نیمه راه
part time U نیمه وقت
subconsciously U نیمه اگاه
demigod U نیمه خدا
translucent U نیمه شفاف
inchoate U نیمه تمام
subconsciously U نیمه هشیار
brow ague U درد نیمه سر
part-time U نیمه وقت
partial U نیمه کامل
half-mast U نیمه افراشتن
half tracked U نیمه شنی
midsummer U نیمه تابستان
foreconscious U نیمه هشیاری
parboils U نیمه پختن
half faced U نیمه کاره
parboiling U نیمه پختن
half loaded U سلاح نیمه پر
first half U نیمه نخست
parboil U نیمه پختن
half mast high U نیمه افراشته
half time U نیمه بازی
half-time U نیمه نخست
draft U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
subliminal U نیمه خوداگاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com