English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
semicrustaceous U نیمه سخت پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlap U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps U نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorse U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses U رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap U چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate U نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic U نیمه عمومی نیمه دولتی
splice U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices U نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous U نیمه درخشان نیمه مجلل
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
half life U نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
from mid may to mid june U از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
part way U نیمه
mid- U نیمه
in noon of night U در نیمه شب
semi U نیمه
midnight U نیمه شب
division line U خط نیمه
stiffish U نیمه شق
semis U نیمه
mid U نیمه
half deck U نیمه پل
moiety U نیمه
semiparasitic U نیمه انگلی
semipermanent U نیمه جاودان
semipermeable U نیمه تراوا
halfway U نیمه راه
nocturn U عبادت نیمه شب
solid state U نیمه هادی
semiopaque U نیمه کدر
semilog U نیمه لگاریتمی
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
semilustrous U نیمه درخشنده
subfossil U نیمه سنگواره
subarid U نیمه خشک
subadult U نیمه بالغ
semimobile U نیمه متحرک
half-mast U نیمه افراشتگی
semiopaque U نیمه شفاف
subacute U نیمه حاد
semiliquid U نیمه مایع
parboils U نیمه پختن
inchoate U نیمه تمام
partial U نیمه کامل
semitropic U نیمه گرمسیری
semitransparent U نیمه شفاف
semiskilled U نیمه ماهر
semitranslucent U نیمه کدر
semiterrestrial U نیمه خاکی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
semisynthetic U نیمه مصنوعی
semivitrified U نیمه شیشهای
semireligious U نیمه مذهبی
parboiling U نیمه پختن
parboiled U نیمه پختن
parboil U نیمه پختن
semiprivate U نیمه خصوصی
shaly clay U رس نیمه بلوری
semipro U نیمه حرفهای
semipublic U نیمه همگانی
semitranslucent U نیمه شفاف
midsummer U نیمه تابستان
semisolid U نیمه جامد
semilate U نیمه دیررس
quasi public U نیمه عمومی
semi trailer U نیمه یدک
semiactive U نیمه فعال
semiaquatic U نیمه ابزی
semiarboreal U نیمه درختی
semiarid U نیمه خشک
semiautomatic U نیمه خودکار
semicinductor U نیمه هادی
semicinductor U نیمه رسانا
semicivilized U نیمه متمدن
semi conductor U نیمه هادی
semi independent U نیمه مستقل
semi skilled U نیمه ماهر
semi official U نیمه رسمی
second half U نیمه دوم
quasi commercial U نیمه بازرگانی
quasi concave U نیمه مقعر
quasi convex U نیمه محدب
midway U نیمه راه
quasi public U نیمه دولتی
quasi private U نیمه خصوصی
subliminally U نیمه خوداگاه
subliminal U نیمه خوداگاه
preconscious U نیمه هشیار
semis U نیمه تاحدی
semirigid U نیمه سخت
semi U نیمه تاحدی
semi literate U نیمه نویسا
semi finals U نیمه نهایی
semi mechanization U نیمه مکانیزه
semifinal U نیمه نهایی
semifixed U نیمه ثابت
partially sighted U نیمه بینا
semifluid U نیمه ابکی
semiformal U نیمه رسمی
partially hearing U نیمه شنوا
semiofficial U نیمه رسمی
semigloss U نیمه درخشان
partial fixing U نیمه گیرداری
semigloss U نیمه شفاف
semihard U نیمه سخت
semierect U نیمه قائم
semierect U نیمه ایستاده
semidomesticated U نیمه اهلی
semicolonial U نیمه ازاد
semicolonial U نیمه مستعمره
semicolonialism U نیمه مستعمراتی
semiconscious U نیمه هوشیار
semiconscious U نیمه اگاه
semiconscious U نیمه بیهوش
semi-finals U نیمه نهایی
semicrystalline U نیمه متبلور
semicrystalline U نیمه بلورین
semidetached U نیمه مجزا
semidivine U نیمه الهی
semidome U نیمه گنبد
semihard U نیمه محکم
subconsciously U نیمه هشیار
semi-final U نیمه نهایی
megrim U درد نیمه سر
half way U نیمه راه
half-timbered U نیمه چوبی
semi-conscious U نیمه هشیار
semi-conscious U نیمه بیهوش
brow ague U درد نیمه سر
semi-conscious U در حال نیمه غش
half tracked U نیمه شنی
midwatch U پاس نیمه شب
before mid night U قبل از نیمه شب
subconscious U نیمه اگاه
half faced U نیمه کاره
translucent U نیمه شفاف
half loaded U سلاح نیمه پر
subconscious U نیمه هشیار
half mast high U نیمه افراشته
half time U نیمه بازی
left heart U نیمه چپ قلب
halvers U نیمه مشترک
aileron U نیمه سنتوری
aileron U نیمه لچکی
half-column U نیمه ستون
part-time U نیمه وقت
part time U نیمه وقت
half-time U نیمه نخست
first half U نیمه نخست
half-bat U آجر نیمه
semidivine U نیمه خدا
semi-precious U نیمه بهادار
sub-tropical U نیمه حاره
underemployed U نیمه کار
semi-precious U نیمه گرانبها
demigod U نیمه خدا
drafts U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
dwarf wall U دیوار نیمه
foreconscious U نیمه هشیاری
half U نیمه نخست
subsaline U نیمه شور
subovate U نیمه بیضی
backcourt U نیمه دفاعی
half-mast U نیمه افراشتن
middle watch U نگهبانی نیمه شب
subconsciously U نیمه اگاه
midyear U نیمه سال
half-timbering U ساختمان نیمه چوبی
quasi convex function U تابع نیمه محدب
split wheel U چرخ نیمه یا نصفه
semi independent U نیمه خود مختار
semifixed U مهمات نیمه ثابت
solid state cartridge U کارتریج نیمه هادی
split half method U روش دو نیمه کردن
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
draft report U گزارش نیمه نهایی
partially drowned jet U فوران نیمه مستغرق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com