Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semi official
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
Other Matches
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
stiffish
U
نیمه شق
semi
U
نیمه
part way
U
نیمه
semis
U
نیمه
mid-
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
mid
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
midnight
U
نیمه شب
moiety
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
semi literate
U
نیمه نویسا
semiliquid
U
نیمه مایع
semilate
U
نیمه دیررس
semiconscious
U
نیمه اگاه
semihard
U
نیمه محکم
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
midsummer
U
نیمه تابستان
semicolonial
U
نیمه ازاد
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semidetached
U
نیمه مجزا
half-mast
U
نیمه افراشتگی
half-mast
U
نیمه افراشتن
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semierect
U
نیمه ایستاده
semifluid
U
نیمه ابکی
semierect
U
نیمه قائم
semifinal
U
نیمه نهایی
semifixed
U
نیمه ثابت
parboils
U
نیمه پختن
semidome
U
نیمه گنبد
semihard
U
نیمه سخت
semigloss
U
نیمه شفاف
semigloss
U
نیمه درخشان
parboil
U
نیمه پختن
parboiled
U
نیمه پختن
semidivine
U
نیمه الهی
parboiling
U
نیمه پختن
semidivine
U
نیمه خدا
foreconscious
U
نیمه هشیاری
halvers
U
نیمه مشترک
left heart
U
نیمه چپ قلب
megrim
U
درد نیمه سر
demigod
U
نیمه خدا
midwatch
U
پاس نیمه شب
midyear
U
نیمه سال
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
nocturn
U
عبادت نیمه شب
partial fixing
U
نیمه گیرداری
partially hearing
U
نیمه شنوا
half way
U
نیمه راه
semi finals
U
نیمه نهایی
brow ague
U
درد نیمه سر
half faced
U
نیمه کاره
half loaded
U
سلاح نیمه پر
before mid night
U
قبل از نیمه شب
half mast high
U
نیمه افراشته
backcourt
U
نیمه دفاعی
half time
U
نیمه بازی
half tracked
U
نیمه شنی
halfway
U
نیمه راه
semi-finals
U
نیمه نهایی
partially sighted
U
نیمه بینا
preconscious
U
نیمه هشیار
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicinductor
U
نیمه هادی
semicinductor
U
نیمه رسانا
semicivilized
U
نیمه متمدن
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semi conductor
U
نیمه هادی
semis
U
نیمه تاحدی
quasi concave
U
نیمه مقعر
semi
U
نیمه تاحدی
midway
U
نیمه راه
semiarid
U
نیمه خشک
quasi private
U
نیمه خصوصی
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
quasi convex
U
نیمه محدب
second half
U
نیمه دوم
semi trailer
U
نیمه یدک
semiactive
U
نیمه فعال
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiarboreal
U
نیمه درختی
semi independent
U
نیمه مستقل
semimobile
U
نیمه متحرک
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semitranslucent
U
نیمه کدر
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semitransparent
U
نیمه شفاف
subarid
U
نیمه خشک
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
solid state
U
نیمه هادی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
subconsciously
U
نیمه اگاه
subconsciously
U
نیمه هشیار
subconscious
U
نیمه اگاه
aileron
U
نیمه لچکی
subconscious
U
نیمه هشیار
aileron
U
نیمه سنتوری
subacute
U
نیمه حاد
subadult
U
نیمه بالغ
half-bat
U
آجر نیمه
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-final
U
نیمه نهایی
part-time
U
نیمه وقت
part time
U
نیمه وقت
translucent
U
نیمه شفاف
half-time
U
نیمه نخست
first half
U
نیمه نخست
sub-tropical
U
نیمه حاره
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semi-conscious
U
نیمه هشیار
underemployed
U
نیمه کار
drafts
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
draft
U
نیمه نهایی
subfossil
U
نیمه سنگواره
subovate
U
نیمه بیضی
subsaline
U
نیمه شور
semi-precious
U
نیمه گرانبها
half-timbered
U
نیمه چوبی
semi-precious
U
نیمه بهادار
semiopaque
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه کدر
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semipermeable
U
نیمه تراوا
semipermanent
U
نیمه جاودان
inchoate
U
نیمه تمام
semipublic
U
نیمه همگانی
half
U
نیمه نخست
semipro
U
نیمه حرفهای
semiprivate
U
نیمه خصوصی
partial
U
نیمه کامل
half-column
U
نیمه ستون
semirigid
U
نیمه سخت
semireligious
U
نیمه مذهبی
semiskilled
U
نیمه ماهر
dwarf wall
U
دیوار نیمه
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
semisolid
U
نیمه جامد
halfway house
U
منزل نیمه راه
fair-weather friend
U
رفیق نیمه راهه
p type semiconductor
U
نیمه هادی نوع "پی "
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
beauty sleep
U
خواب پیش از نیمه شب
oligapoly
U
فروش نیمه انحصاری
submediterranean climate
U
اقلیم نیمه مدیترانهای
gallium arsenide
U
قطعه نیمه هادی
demi-metope
U
[نیمه چهارگوش افریز]
quasi steady
U
جریان نیمه ارام
half cloverload junction
U
چهارراه نیمه شبدری
partial
U
نیمه کاره بخشی از
midyear
U
امتحان نیمه سال
perforated cutoff
U
دیواره نیمه تراوا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com