Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
semi-precious
U
نیمه بهادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
priced
U
بهادار
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
valuables
U
چیزهای بهادار
bourse
U
بازاراوراق بهادار
negotiable papers
U
اوراق بهادار
negotiable instruments
U
اوراق بهادار
negotiable instrument
U
اسناد بهادار
paper
U
اوراق بهادار
papered
U
اوراق بهادار
papering
U
اوراق بهادار
papers
U
اوراق بهادار
bonds
U
اوراق بهادار
securities
U
اوراق بهادار
valuable goods
U
اشیاء بهادار
draft
U
اوراق بهادار
drafted
U
اوراق بهادار
drafts
U
اوراق بهادار
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس اوراق بهادار
bearer securities
U
اوراق بهادار بی نام
registered securities
U
اوراق بهادار با نام
securities department
U
اداره اوراق بهادار
securities market
U
بازار اوراق بهادار
security market
U
بازار اوراق بهادار
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
brokers
U
دلال اوراق بهادار
brokering
U
دلال اوراق بهادار
brokered
U
دلال اوراق بهادار
broker
U
دلال اوراق بهادار
assumed portfolio
U
اوراق بهادار مفروض
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
stock exchanges
U
بورس اوراق بهادار
ceded portfolio
U
اوراق بهادار واگذار شده
stockbrokerage
U
دلالی بورس واوراق بهادار
transferable securities
U
اوراق بهادار قابل انتقال
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
redemption
U
مبادله اوراق بهادار با پول
marketable securities
U
اوراق بهادار قابل معامله
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
stockbroking
U
دلالی بورس واوراق بهادار
outside market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
pegging
U
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
over-the-counter trading of securities
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
commercial paper
U
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
over-the-counter market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
kerb market
[British E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market
[American E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
quotation
U
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotations
U
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
re issuable notes
U
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
division line
U
خط نیمه
mid-
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
stiffish
U
نیمه شق
mid
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
midnight
U
نیمه شب
part way
U
نیمه
semis
U
نیمه
semi
U
نیمه
moiety
U
نیمه
semiopaque
U
نیمه شفاف
left heart
U
نیمه چپ قلب
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semipro
U
نیمه حرفهای
semiprivate
U
نیمه خصوصی
midyear
U
نیمه سال
semipermeable
U
نیمه تراوا
semiliquid
U
نیمه مایع
megrim
U
درد نیمه سر
semipermanent
U
نیمه جاودان
semireligious
U
نیمه مذهبی
semisolid
U
نیمه جامد
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
semiopaque
U
نیمه کدر
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
midwatch
U
پاس نیمه شب
semimobile
U
نیمه متحرک
nocturn
U
عبادت نیمه شب
semirigid
U
نیمه سخت
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semipublic
U
نیمه همگانی
semiskilled
U
نیمه ماهر
semilate
U
نیمه دیررس
semicolonial
U
نیمه ازاد
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semiarid
U
نیمه خشک
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiactive
U
نیمه فعال
semi trailer
U
نیمه یدک
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi official
U
نیمه رسمی
second half
U
نیمه دوم
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semicinductor
U
نیمه هادی
semicinductor
U
نیمه رسانا
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semi independent
U
نیمه مستقل
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semiconscious
U
نیمه اگاه
semi conductor
U
نیمه هادی
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semicivilized
U
نیمه متمدن
semidivine
U
نیمه الهی
semidivine
U
نیمه خدا
semidome
U
نیمه گنبد
preconscious
U
نیمه هشیار
semifluid
U
نیمه ابکی
semiformal
U
نیمه رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
semigloss
U
نیمه درخشان
semigloss
U
نیمه شفاف
partially sighted
U
نیمه بینا
partially hearing
U
نیمه شنوا
semihard
U
نیمه سخت
partial fixing
U
نیمه گیرداری
semifixed
U
نیمه ثابت
quasi private
U
نیمه خصوصی
semidomesticated
U
نیمه اهلی
quasi convex
U
نیمه محدب
semierect
U
نیمه ایستاده
quasi concave
U
نیمه مقعر
semidetached
U
نیمه مجزا
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
semierect
U
نیمه قائم
semifinal
U
نیمه نهایی
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi public
U
نیمه دولتی
semihard
U
نیمه محکم
semi-finals
U
نیمه نهایی
sub-tropical
U
نیمه حاره
underemployed
U
نیمه کار
half-mast
U
نیمه افراشتن
half-mast
U
نیمه افراشتگی
parboils
U
نیمه پختن
parboiling
U
نیمه پختن
parboiled
U
نیمه پختن
parboil
U
نیمه پختن
semi-precious
U
نیمه گرانبها
semi
U
نیمه تاحدی
semi finals
U
نیمه نهایی
semi-conscious
U
نیمه هشیار
midway
U
نیمه راه
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-final
U
نیمه نهایی
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semis
U
نیمه تاحدی
midsummer
U
نیمه تابستان
subconscious
U
نیمه اگاه
subconscious
U
نیمه هشیار
drafts
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
draft
U
نیمه نهایی
part time
U
نیمه وقت
half-time
U
نیمه نخست
first half
U
نیمه نخست
translucent
U
نیمه شفاف
subconsciously
U
نیمه هشیار
aileron
U
نیمه سنتوری
aileron
U
نیمه لچکی
dwarf wall
U
دیوار نیمه
inchoate
U
نیمه تمام
half-bat
U
آجر نیمه
partial
U
نیمه کامل
half-column
U
نیمه ستون
subconsciously
U
نیمه اگاه
half
U
نیمه نخست
semitropic
U
نیمه گرمسیری
half loaded
U
سلاح نیمه پر
semivitrified
U
نیمه شیشهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com