Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
people forces
U
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mofussil
U
دهات
countries
U
بیرون شهر دهات
country
U
بیرون شهر دهات
partisan
U
چریکی
counter guerilla
U
ضد چریکی
partisans
U
چریکی
partisan
U
جنگ چریکی
unconventional warfare
U
جنگهای چریکی
irregular forces
U
نیروهای چریکی
irregular force
U
قوای چریکی
guerrilla warfare
U
جنگ چریکی
partisan warfare
U
جنگ چریکی
partisans
U
جنگ چریکی
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense
U
دفاع وزارت دفاع
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
munition
U
دفاع
blocks
U
دفاع
fencing
U
دفاع
defended
U
دفاع
apologias
U
دفاع
blocked
U
دفاع
block
U
دفاع
defend
U
دفاع
defends
U
دفاع
pleading
U
دفاع
advocation
U
دفاع
one man block
U
تک دفاع
czech defence
U
دفاع چک
advocacy
U
دفاع
answering
U
دفاع
defenses
U
دفاع
answers
U
دفاع
defense
U
دفاع
uncovered
U
بی دفاع
parrying
U
دفاع
parries
U
دفاع
answered
U
دفاع
parry
U
دفاع
vindication
U
دفاع
apologia
U
دفاع
defending
U
دفاع
tae
U
دفاع با پا
defence
U
دفاع
parried
U
دفاع
answer
U
دفاع
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
dogs
U
دفاع بسته
open
U
خط بازبی دفاع
self defence
U
دفاع مشروع
dog
U
دفاع بسته
stand
U
دفاع مداوم
secretary of defense
U
وزیر دفاع
to stick up for
U
دفاع کردن از
secretary of state for defence
U
وزیر دفاع
secretary of defence
U
وزیر دفاع
three man block
U
دفاع سه نفره
dogging
U
دفاع بسته
self protection
U
دفاع از نفس
open
U
بی دفاع واریز نش
tenability
U
دفاع پذیری
robatsch defence
U
دفاع روباتش
asserts
U
دفاع کردن از
advocate
U
دفاع کردن
asserting
U
دفاع کردن از
asserted
U
دفاع کردن از
opens
U
بی دفاع واریز نش
assert
U
دفاع کردن از
advocated
U
دفاع کردن
to make a d.
U
دفاع کردن
advocates
U
دفاع کردن
soto uke
U
دفاع از خارج
summetrical defence
U
دفاع متقارن
semi circular parry
U
دفاع نیمدایره
opened
U
خط بازبی دفاع
sham plea
U
دفاع ناموجه
sham plea
U
دفاع پوچ
simple parry
U
دفاع ساده
special plea
U
دفاع خاص
pleads
U
دفاع کردن
opened
U
بی دفاع واریز نش
pleaded
U
دفاع کردن
opens
U
خط بازبی دفاع
plead
U
دفاع کردن
advocating
U
دفاع کردن
department of defense
U
وزارت دفاع
benoni defence
U
دفاع بنونی
hasty defense
U
دفاع تعجیلی
ball hawking
U
دفاع خوب
backfield
U
دفاع نفوذی
implead
U
دفاع کردن
in self defence
U
برای دفاع
indefensibility
U
دفاع ناپذیری
internal defense
U
دفاع داخلی
janisch defence
U
دفاع یانیش
janisch defence
U
دفاع شلیمان
juji uke
U
دفاع ضربدری
kake uke
U
دفاع قلابی
kwon
U
دفاع با دست
legitimate defence
U
دفاع مشروع
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
buckler
U
دفاع کردن
fullback
U
دفاع پوششی
catenaccio
U
دفاع بتونی
deliberate defense
U
دفاع بافرصت
defensive board
U
دفاع سبد
defense in place
U
دفاع در محل
defense in depth
U
دفاع در عمق
dory defence
U
دفاع دوری
damiano's defence
U
دفاع دامیانو
d. armour
U
اسلحه دفاع
double guard
U
دفاع با دو دست
dutch attack
U
دفاع برد
ego defence
U
دفاع خود
composite defense
U
دفاع مرکب
extended defense
U
دفاع گسترده
closed variation
U
دفاع تاراش
classical variation
U
دفاع ارتدوکس
fencible
U
قابل دفاع
alekhine's defence
U
دفاع الخین
makki
U
دفاع کردن
pillsbury defence
U
دفاع پیلزبری
pirc defence
U
دفاع پیرک
plea of accused
U
دفاع متهم
polish defence
U
دفاع لهستانی
position defense
U
دفاع موضعی
position defense
U
دفاع یا پدافندثابت
propugn
U
دفاع کردن از
replication
U
رونوشت دفاع
defendants
U
دفاع کننده
defendant
U
دفاع کننده
right of self defence
U
حق دفاع مشروع
right of self preservation
U
حق دفاع از خود
deraign
U
دفاع کردن
russian defence
U
دفاع روسی
say a good word for
U
دفاع کردن
indefensible
U
غیرقابل دفاع
active defense
U
دفاع عامل
pierce the block
U
شکافتن دفاع
age ake
U
دفاع بالارونده
meran defence
U
دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri
U
دفاع هلالی
morote uke
U
دفاع دوتایی
achi komi
U
دفاع فشاری
morote uke
U
دفاع با دست
nagashi uke
U
دفاع پرسی
national defence
U
دفاع ملی
national defense
U
دفاع ملی
offensive block
U
دفاع تهاجمی
parry of debate
U
دفاع درمنافره
perceptual defense
U
دفاع ادراکی
defensive
U
منطقه دفاع
philidor's defence
U
دفاع فیلیدور
scandinavian defence
U
دفاع اسکاندیناویایی
penetrated
U
نفوذ در دفاع
penetrates
U
نفوذ در دفاع
daylight
U
نفوذ در دفاع
defend
U
دفاع کردن از
zone
U
دفاع منطقهای
zones
U
دفاع منطقهای
openings
U
شکافتن دفاع
the right of self-defence
U
حق دفاع از خود
opening
U
شکافتن دفاع
yogoslav defence
U
دفاع یوگوسلاو
defend
U
دفاع کردن
penetrate
U
نفوذ در دفاع
to defend
[from]
U
دفاع کردن
[از]
fend
U
دفاع کردن
self-defence
U
دفاع از خود
uchi uke
U
دفاع از داخل
defensible
U
دفاع کردنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com