English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bailiff U نگهبان دژ سلطنتی
bailiffs U نگهبان دژ سلطنتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monarchical U سلطنتی
royal U سلطنتی
regnal U سلطنتی
rial U سلطنتی
sceptre U عصای سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
royal flag U پرچم سلطنتی
sceptres U عصای سلطنتی
royal honor U درجه سلطنتی
scepters U عصای سلطنتی
scepter U عصای سلطنتی
regalia U امتیازات سلطنتی
great seal U مهر سلطنتی
monarchy U حکومت سلطنتی
gentleman atarms U عضوگاردویژه سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
keep of the U مهردار سلطنتی
monarchies U حکومت سلطنتی
royalism U طرفداری از رژیم سلطنتی
equerries U اصطبل سلطنتی میراخور
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
equerry U اصطبل سلطنتی میراخور
monarchy constitutional U حکومت مشروطه سلطنتی
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
sceptered U دارای عصای سلطنتی
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
monarchy U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
privy councillor U عضو هیئت رایزنان سلطنتی
monarchies U سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
remembrancer U مامور وصول مطالبات سلطنتی
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
monarchy absolute U حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
RCs U مخفف کالج سلطنتی جراحان
royalism U شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
verderer U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor U متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
chancery U مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
yeoman of the guard U گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
p sanction U حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
witan U اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
left half back U نگهبان چپ
police dog U سگ نگهبان
conservator U نگهبان
guardian U نگهبان
guardians U نگهبان
duty U نگهبان
watching U نگهبان
watches U نگهبان
watched U نگهبان
watch U نگهبان
custodial U نگهبان
lifeguard U نگهبان
lifeguards U نگهبان
life guard U نگهبان
look out U نگهبان
on guard U نگهبان
out post U نگهبان
watch dog U سگ نگهبان
watch man U نگهبان
enntinel U نگهبان
custos U نگهبان
custodier U نگهبان
K9 [canine] U سگ نگهبان
guard dog U سگ نگهبان
body guard U نگهبان
warden U نگهبان
wardens U نگهبان
keeper U نگهبان
sentries U نگهبان
chasers U نگهبان
inspectors U نگهبان
inspector U نگهبان
sentinels U نگهبان
keepers U نگهبان
sentry U نگهبان
guards U نگهبان
guarding U نگهبان
watchman U نگهبان
watchmen U نگهبان
guard U نگهبان
sentinel U نگهبان
escort U نگهبان
gallant U نگهبان
watchdogs U سگ نگهبان
wards U نگهبان
guardsmen U نگهبان
escorted U نگهبان
chaser U نگهبان
escorting U نگهبان
guardsman U نگهبان
custodians U نگهبان
custodian U نگهبان
escorts U نگهبان
ward U نگهبان
watchdog U سگ نگهبان
copy U نگهبان مخابراتی
memory guard U نگهبان حافظه
copies U نگهبان مخابراتی
interior guard U نگهبان داخلی
copied U نگهبان مخابراتی
boat gang U نگهبان قایق
officer of the day U افسر نگهبان
watch officer U افسر نگهبان
right half back U نگهبان راست
sergeant of the guard U گروهبان نگهبان
relief of sentry U عوض نگهبان
covers U نگهبان بگوش
radio guard U نگهبان بی سیم
port watch U نگهبان بندر
to stand sentinel U نگهبان گذاشتن در
churchmen U نگهبان کلیسا
coverings U نگهبان بگوش
cover U نگهبان بگوش
guardian angel فرشته نگهبان
officer of the watch U افسر نگهبان
copying U نگهبان مخابراتی
guardian council U شورای نگهبان
guard signal U علامت نگهبان
guard post U پایه نگهبان
air sentinel U نگهبان هوایی
trick U سکانی نگهبان
tricked U سکانی نگهبان
tricking U سکانی نگهبان
curing membrane U پوسته نگهبان
anchor watch U نگهبان لنگر
watchdog U سگ پاسبان نگهبان
arcturus U نگهبان شمال
watchdogs U سگ پاسبان نگهبان
beach patrol U نگهبان اسکله
beach patrol U نگهبان ساحلی
curators U نگهبان متصدی
curator U نگهبان متصدی
guard band U باند نگهبان
gangway staff U نگهبان پله
flag guard U نگهبان پرچم
factionary U نگهبان قراول
warden U نافر نگهبان
wardens U نافر نگهبان
churchman U نگهبان کلیسا
time orderly U نگهبان اعلام ساعت
rangeguard U نگهبان میدان تیر
to relieve guard U نگهبان راعوض کردن
sentry box U سایبان چوبی نگهبان
watch dog U ناو نگهبان ناوگان
am i the keep of my brother? U ایامن نگهبان برادرخودهستم
wardress U نگهبان و محافظ زن در زندان
air controlman U نگهبان کنترل هوایی
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان
guardsmen U سرباز هنگ نگهبان
service officer U افسر ارشد نگهبان
armorer U نگهبان اسلحه زراد
attendant U همراه نگهبان کشیک
attendants U همراه نگهبان کشیک
cryptoguard U نگهبان اطاق رمز
duty officer U افسر نگهبان ستاد
warders U نگهبان دروازه یا قصر
warder U نگهبان دروازه یا قصر
earth retaining wall U دیوار نگهبان خاک
Beefeater U نگهبان برج لندن
guardsman U سرباز هنگ نگهبان
Beefeaters U نگهبان برج لندن
posted U گماردن نگهبان قرار دادن
watchdogs U نگهبانی دادن نگهبان بودن
chaperons U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
watchdog U نگهبانی دادن نگهبان بودن
sounding patrol U نگهبان عمق سنج ناو
rangeguard U نگهبان قرق میدان تیر
officer of the deck U افسر نگهبان عرشه ناو
post- U گماردن نگهبان قرار دادن
posts U گماردن نگهبان قرار دادن
curatorial U نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
chaperon U نگهبان یاملازم خانمهای جوان
post U گماردن نگهبان قرار دادن
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
watch fire U اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
covers U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry box U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
coverings U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
sentry boxes U سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
Royal Bokhara U فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
raid clerk U نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com