English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (547 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snoop U نگاه تجسس امیز کردن
snooped U نگاه تجسس امیز کردن
snooping U نگاه تجسس امیز کردن
snoops U نگاه تجسس امیز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
askance U با نگاه رشگ امیز
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
feedout U تجسس کردن
searchingly U تجسس کردن
search U تجسس کردن
searches U تجسس کردن
searched U تجسس کردن
scans U تجسس کردن بارادار
surveillance U تجسس بررسی کردن
scanned U تجسس کردن بارادار
terrain spotting U تجسس کردن زمین
scan U تجسس کردن بارادار
visit and search U بازدید و تجسس کردن ناو
investigate U تحقیق کردن تجسس کردن
indagate U تجسس کردن رسیدگی کردن
investigating U تحقیق کردن تجسس کردن
investigated U تحقیق کردن تجسس کردن
investigates U تحقیق کردن تجسس کردن
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
mine watching U عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
antagonistic U خصومت امیز رقابت امیز
expostulatory U سرزنش امیز تعرض امیز
gratulant U تهنیت امیز تبریک امیز
incriminatory U تهمت امیز اتهام امیز
admonitory U نصیحت امیز توبیخ امیز
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
suasive U ترغیب امیز تحریک امیز
searches U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search U تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
exaggerating U اغراق امیز کردن
overstrain U اغراق امیز کردن
overstate U اغراق امیز کردن
exaggerates U اغراق امیز کردن
exaggerate U اغراق امیز کردن
overstated U اغراق امیز کردن
overstating U اغراق امیز کردن
overstates U اغراق امیز کردن
regard U نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
leers U نگاه کج کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
stares U رک نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
to watch U نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
eying U نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
regards U نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
eyeing U نگاه کردن
leering U نگاه کج کردن
sees U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
see U نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
to look on with U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
travesty U تقلید مسخره امیز کردن
sikt U شوخی طعنه امیز کردن
occult U اسرار امیز مستتر کردن
travesties U تقلید مسخره امیز کردن
gloating U خیره نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
gazes U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
glowering U خیره نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
gazing U خیره نگاه کردن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
gloated U خیره نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
gawk U احمقانه نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
gorgonize U خیره نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
peering U با دقت نگاه کردن
looks U نگاه کردن نگریستن
looked U نگاه کردن نگریستن
keek U نگاه دزدانه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
look U نگاه کردن نگریستن
pries U بادقت نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
stares U خیره نگاه کردن
stare U خیره نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
gape U خیره نگاه کردن
glows U نگاه سوزان کردن
skewing U منحرف کج نگاه کردن
skew U منحرف کج نگاه کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
gawking U بی خیال نگاه کردن
stared U خیره نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
gawps U مات و احمقانه نگاه کردن
languishes U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retain U ابقاء کردن نگاه داشتن
to look one up and down U بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
languishing U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gawping U مات و احمقانه نگاه کردن
celebrate U نگاه داشتن تقدیس کردن
gawped U مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes U بچشم خریداری نگاه کردن
glowered U اخم کردن نگاه خیره
glower U اخم کردن نگاه خیره
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
glowers U اخم کردن نگاه خیره
celebrates U نگاه داشتن تقدیس کردن
gawp U مات و احمقانه نگاه کردن
keep tabs on <idiom> U نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
celebrating U نگاه داشتن تقدیس کردن
glowering U اخم کردن نگاه خیره
retained U ابقاء کردن نگاه داشتن
gaze U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
oeillade U با کرشمه نگاه کردن غمزه
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
leered U از گوشه چشم نگاه کردن
retains U ابقاء کردن نگاه داشتن
leers U از گوشه چشم نگاه کردن
leering U از گوشه چشم نگاه کردن
teleview U به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gazed U چشم دوختن زل زل نگاه کردن
leer U از گوشه چشم نگاه کردن
languish U باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com