Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
type command
U
نوع یکان ناو گروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
leader
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders
U
هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
Other Matches
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
U
گروه بیشمار گروه
hordes
U
گروه بیشمار گروه
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
units
U
یکان
singly
U
یکان یکان
formation
U
یکان
unit
U
یکان
combat , echelon
U
یکان رزمی
organisations
U
یکان قسمت
command strength
U
استعداد یکان
command net
U
شبکه یکان
active
U
یکان کادر
cavalry unit
U
یکان سوارزرهی
combined command
U
یکان مرکب
combined arms
U
یکان مرکب
troop unit
U
یکان سربازدار
combatcommand
U
یکان رزمی
troop unit
U
یکان صنفی
composite unit
U
یکان مختلط
organization
U
یکان قسمت
service
U
قسمت یکان
first seargeant
U
سرگروهبان یکان
fire unit
U
یکان اتش
exempted station
U
یکان مخصوص
organic
U
یکان سازمانی
troop basis
U
مبنای یکان
divisional unit
U
یکان لشگری
organizations
U
یکان قسمت
mobility
U
تحرک یکان
distinguished unit
U
یکان ممتاز
detached unit
U
یکان مامورشده
force basis
U
مبنای یکان
composite
U
یکان مرکب
composite
U
یکان مختلط
beach organization
U
یکان ساحلی
unit structure
U
استخوانبندی یکان
unit train
U
بنه یکان
strangle
U
دورافتادن از یکان
separates
U
یکان مستقل
separated
U
یکان مستقل
separate
U
یکان مستقل
stragglers
U
دورافتاده از یکان
stragglers
U
گم شده از یکان
straggler
U
دورافتاده از یکان
straggler
U
گم شده از یکان
sergeants
U
سرگروهبان یکان
sergeant
U
سرگروهبان یکان
pertinent
U
یکان لاحق
motorized
U
یکان موتوری
designator code
U
کد تشخیص یکان
base unit
U
یکان مبنا
base unit
U
یکان پایگاهی
air command
U
یکان هوایی
advance gruard
U
یکان جلودار
administrative command
U
یکان اداری
unit supply
U
تدارکات یکان
activity
U
قسمت یکان
activities
U
قسمت یکان
designations
U
اسم یکان
designation
U
اسم یکان
mechanized
U
یکان مکانیزه
unit structure
U
سازمان یکان
mixed
U
یکان مختلط
serviced
U
قسمت یکان
organizational
U
یکان سازمانی
parent
U
یکان لاحق
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
parent
U
یکان اولیه
paratroop
U
یکان چترباز
shock troops
U
یکان ضربت
train
U
بنه یکان
train
U
عقبه یکان
trained
U
بنه یکان
service force
U
یکان خدمات
presence
U
فرستی در یکان
single unit
U
یکان مستقل
march unit
U
یکان راهپیمایی
major command
U
یکان عمده
logistical command
U
یکان لجستیکی
single unit
U
یکان منفرد
service unit
U
یکان خدمات
motor unit
U
یکان موتوری
muster book
U
دفتروقایع یکان
naval activity
U
یکان دریایی
unit training
U
اموزش یکان
trained
U
عقبه یکان
trains
U
بنه یکان
installation type
U
نوع یکان
retraining command
U
یکان بازاموزی
support command
U
یکان پشتیبانی
tactical command
U
یکان تاکتیکی
frontalier
U
یکان مرزی
joint command
U
یکان مشترک
identification code
U
کدشناسایی یکان
boundaries
U
حدود یکان
boundary
U
حدود یکان
trains
U
عقبه یکان
intercommand
U
بین یکان
unit kilometer
U
مصرف کیلومتری یکان
dispersion
U
تفرقه گسترش یکان
unit strength
U
قدرت رزمی یکان
using agency
U
یکان استفاده کننده
mechanized infantry
U
یکان پیاده مکانیزه
unit train
U
بنه اماد یکان
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
commodores
U
فرمانده یکان هوایی
supported
U
یکان پشتیبانی شده
composition
U
ارایش یکان سازمان
commodore
U
فرمانده یکان هوایی
nonoperating strength
U
جمعی غیرفعال در یکان
order of battle
U
سازمان نیروهایا یکان
permanent party
U
جمعی دایمی یکان
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
permanent oppointment
U
اختصاص دایمی به یک یکان
passive element
U
یکان غیر فعال
recover
U
جمع اوری یکان
recovering
U
جمع اوری یکان
recovers
U
جمع اوری یکان
search attack unit
U
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
requesting unit
U
یکان تقاضا کننده
compositions
U
ارایش یکان سازمان
safety officer
U
افسر تامین یکان
pertinent
U
وابسته به یکان مربوطه
service force
U
یکان خدماتی دریایی
journal
U
دفتر روزنامه یکان
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
journals
U
دفتر روزنامه یکان
security council
U
شورای حفافتی یکان
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
force structure
U
استخوان بندی یکان
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
commodity command
U
یکان امادکالاهای مصرفی
intercommunication
U
مخابرات داخلی یکان
intransit
U
یکان در حال حرکت
command liaison
U
شبکه رابط یکان
command issuing office
U
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
scheme of command
U
طرح عملیاتی یکان
direct support unit
U
یکان پشتیبانی مستقیم
distinguished unit citation
U
نشان لیاقت یکان
force designator
U
شماره ترتیب یکان
general support
U
یکان پشتیبانی عمومی
evader
U
دور افتاده از یکان
grenadier
U
یکان نارنجک انداز
identification code
U
رمز معرف یکان
document file
U
پرونده اسناد یکان
division engineer
U
یکان مهندسی لشگر
distinguished unit citation
U
نشان یکان برجسته
command budget estimate
U
براورد بودجه یکان
command axis
U
محور حرکت یکان
level of effort
U
تلاش رزمی یکان
beach unit
U
یکان تهیه بارانداز
type face
U
نوع ارایش یکان
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
unit distribution
U
روش تقسیم به یکان
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com