English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
genotype U نوع معرف و نماینده یک جنس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
call sign U معرف
call signs U معرف
reference U معرف
identification U معرف
referees U معرف
refereeing U معرف
refereed U معرف
referee U معرف
references U معرف
representative U معرف
reagent U معرف
identifier U معرف
signal letters U معرف
representatives U معرف
representative sample U نمونه معرف
designator code U کد معرف یگان
collective call sign U معرف عمومی
ship designation U معرف ناو
address call sign U معرف ادرس
key note U معرف مایه
universal identifier U معرف جامع
call sign U معرف رادیویی
net call sign U معرف شبکه
call signs U معرف رادیویی
radio call sign U معرف رادیویی
net call sign U معرف رادیویی شبکه
collective call sign U معرف مشترک یکانها
tactical call sign U معرف رادیویی تاکتیکی
radio call sign U معرف ایستگاه رادیویی
net authentication U اعلام معرف در شبکه
authentication system U سیستم تعیین معرف
identification code U رمز معرف یکان
acropolis U نام دژ معرف اتن
acknowledgment U اعلام معرف اعتراف
authentication equipment U وسایل تعیین معرف
use U معرف گره , نورو...
acknowledge U اعلام معرف کردن
uses U معرف گره , نورو...
acknowledging U اعلام معرف کردن
acknowledges U اعلام معرف کردن
corrupted U معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupts U معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupting U معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupt U معرف خطاها به داده یا برنامه
symbol U نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
identifier U کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
group U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
groups U مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
proctor U نماینده
delegated U نماینده
delegates U نماینده
delegating U نماینده
agent U نماینده
indicatory U نماینده
attorneys U نماینده
attorney U نماینده
commissioner U نماینده
commissioners U نماینده
proxy U نماینده
nominee U نماینده
nominees U نماینده
mercantile agent U نماینده
deligate U نماینده
agents U نماینده
indicant U نماینده
dept U نماینده
indicator U نماینده
depts U نماینده
doer U نماینده
doers U نماینده
delegates U نماینده ها
agencies U نماینده
agency U نماینده
factor U نماینده
factors U نماینده
representatives U نماینده ها
representative U نماینده
representatives U نماینده
deputy U نماینده
deputies U نماینده
delegate U نماینده
check indicator U نماینده مقابله
manufacturers' agent U نماینده سازنده
sales agent U نماینده فروش
customs agent U نماینده گمرکی
consular agent U نماینده کنسولی
representative elements U عناصر نماینده
sales representative U نماینده فروش
envoi U مامور نماینده
sole agent U نماینده انحصاری
law agent U نماینده حقوقی
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
marker ship U کشتی نماینده
pathognomomical U نماینده ناخوشی
opostolic delegate U نماینده پاپ
jack and gill U دونامه نماینده ........
stack indicator U نماینده پشته
expessive U حاکی نماینده
priority indicator U نماینده اولویت
pathognomic U نماینده ناخوشی
law agent U نماینده قضایی
insurance agent U نماینده بیمه
internunico U نماینده پاپ
walking delegate U نماینده سیار
overseas agent U نماینده خارجی
by depty U بوسیله نماینده
envoy U مامور نماینده
deputies U وکیل نماینده
envoys U مامور نماینده
Members of Parliament U نماینده مجلس
election U انتخاب نماینده
Member of Parliament U نماینده مجلس
representation U تمثال نماینده
representations U تمثال نماینده
represent U نماینده بودن
represented U نماینده بودن
represents U نماینده بودن
deputy U وکیل نماینده
parliamentarian U نماینده مبرز
legates U نماینده پاپ
parliamentarians U نماینده مبرز
legate U نماینده پاپ
permanent deligate U نماینده دایمی
deputations U نماینده نمایندگی
deputation U نماینده نمایندگی
assignee U نماینده مامور
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
legates U نماینده پاپ حاکم
ho stands for water U نماینده اب است O2H
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole representative U نماینده منحصر بفرد
sole agent U نماینده منحصر بفرد
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
polyphonous U نماینده چندین صدا
officially represented U دارای نماینده رسمی
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
polyphonic U نماینده چندین صدا
legate U نماینده پاپ حاکم
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
forwarding agent U نماینده حمل و نقل
senators U نماینده مجلس سنا
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
senator U نماینده مجلس سنا
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
exponents U شرح دهنده نماینده
exponent U شرح دهنده نماینده
full length U نماینده تمام قدانسان
to act for somebody U نماینده کسی بودن
guidon U پرچم نماینده واحد
regent U نماینده پادشاه رئیس
regents U نماینده پادشاه رئیس
factor U حق العمل کار نماینده
home service agent U نماینده فروش داخلی
factors U حق العمل کار نماینده
reference sheet U برگ تعیین محل یکان برگ معرف
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
legate U ایلچی نماینده تام الاختیار
ship's husband U مباشر و مالک نماینده کشتی
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
typifying U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typify U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typifies U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typified U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
legates U ایلچی نماینده تام الاختیار
delegations U اعزام نماینده هیات نمایندگی
syndic U نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
delegation U اعزام نماینده هیات نمایندگی
unseats U محروم کردن نماینده از کرسی
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
unseat U محروم کردن نماینده از کرسی
impersonify U ادم ساختن نماینده بودن از
marker ship U ناو نماینده یاجلودار ستون
unseating U محروم کردن نماینده از کرسی
unseated U محروم کردن نماینده از کرسی
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
agents U نماینده عامل شیمیایی خرج
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
subagent U عامل دست دوم نماینده فرعی
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
High Commissioner U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
High Commissioners U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
he voted by proxy U بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com