English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
insides U قسمت داخلی
inside U قسمت داخلی
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
an palmok U قسمت داخلی ساعد
bellies U قسمت داخلی کمان نزدیک زه
interior U قسمت داخلی [متن فرش]
belly U قسمت داخلی کمان نزدیک زه
bloop U ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
mohair U کرک [نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
serrulated U دارای دندانههای فریف
chip pocket U شیار دندانههای اره
serrulate U دارای دندانههای فریف
scraggiest U دارای دندانههای غیرمنظم
scraggy U دارای دندانههای غیرمنظم
dentellated U دارای دندانههای ریز
dentelated U دارای دندانههای ریز
scraggier U دارای دندانههای غیرمنظم
runcinate U دارای دندانههای اره مانند
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
crown wheel U چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
saw doctor U ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
peristome U ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
pin wheel U درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
backing off U عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
organized U متشکل
formant U متشکل
pitch line U مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
endarch U متشکل در خارج
organize U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
organising U متشکل کردن
organizing U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
unaligned U غیر متشکل
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
bitty U متشکل از قطعات ریز
party U دسته متشکل جمعیت
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
internal medicine U طب داخلی
territorial U داخلی
interior U داخلی
internal U داخلی
domestic U داخلی
interiors U داخلی
in- U داخلی
in U داخلی
insides U داخلی
anie U داخلی
intramural U داخلی
inside U داخلی
inner U داخلی
internal door U در داخلی
innate U داخلی
municipal U داخلی
endogenous U داخلی
ben U داخلی
indoor U داخلی
esoteric U داخلی
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
crystallised U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing U متبلور کردن متشکل کردن
crystallize U متبلور کردن متشکل کردن
crystalize U متبلور کردن متشکل کردن
crystallising U متبلور کردن متشکل کردن
crystallises U متبلور کردن متشکل کردن
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
internal furnace U کوره داخلی
internal bus U گذرگاه داخلی
internal boffles U تیغههای داخلی
internal consistency U سازگاری داخلی
inner harbor U بندر داخلی
internal armature U ارمیچر داخلی
internal brake U ترمز داخلی
internal crack U ترک داخلی
internal angle U زاویه ی داخلی
internal bus U مسیر داخلی
internal circuit U مدار داخلی
internal clock U ساعت داخلی
internal connection U اتصال داخلی
internal combustion U احتراق داخلی
internal circuit U حلقه داخلی
internal consumption U مصرف داخلی
internal commerce U تجارت داخلی
internal conductance U اندوکتانس داخلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com