English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
clobbered U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
kumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
gabionade U خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
bloody marys U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
moleskin U جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
creme U نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
griddle cake U نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
cohesive material U مواد چسبنده چسبنده
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
gummier U چسبنده
gummiest U چسبنده
clinging U چسبنده
gummy U چسبنده
viscid U چسبنده
inherent U چسبنده
agglutinative U چسبنده
glutinous U چسبنده
sticking U چسبنده
tough U چسبنده
gooey U چسبنده
toughest U چسبنده
sticky U چسبنده
tenacious U چسبنده
adnascent U چسبنده
sticktight U چسبنده
tougher U چسبنده
adhesives U چسبنده
adhesive U چسبنده
innate U درونی چسبنده
tenacious U چسبنده سفت
tenaculum U الت چسبنده
sticky charge U خرج چسبنده
bituminous binder U چسبنده قیری
semiliquid U مایع چسبنده
adhesive force U نیروی چسبنده
adhesively U بطور چسبنده
adhesive wax U موم چسبنده
heavies U مسیر پر از گل چسبنده
heavier U مسیر پر از گل چسبنده
heaviest U مسیر پر از گل چسبنده
coherent materials U مواد چسبنده
remora U ماهی چسبنده
binding material U مصالح چسبنده
heavy U مسیر پر از گل چسبنده
cohesive materials U مواد چسبنده
stick-on U چسبنده چسبناک
hot setting adhesive U چسبنده گرم
gumbo U گل چسبنده و زیاد در مسیراسبدوانی
binder U چسبان مواد چسبنده
goo U ماده چسبنده و لزج
gluten U ماده چسبنده گندم
binders U چسبان مواد چسبنده
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
mush U خمیر
paste U خمیر
pulp U خمیر
pasting U خمیر
pastes U خمیر
pasted U خمیر
duff U خمیر
unguent U خمیر
dough U خمیر
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
leavening U خمیر مایه
leavens U خمیر مایه
leavens U خمیر ترش
wood pulp U خمیر چوب
wood pulp U خمیر چوپ
sourdough U خمیر ترش
soden U خمیر سست
leaven U خمیر ترش
leaven U خمیر مایه
matzoh U خمیر فطیر
levigate U خمیر کردن
papier mache U خمیر کاغذ
tempers U خمیر کردن
impaste U خمیر گرفتن
pap U خمیر نرم
oakum U خمیر بتونه
lime paste U خمیر اهک
toothpastes U خمیر دندان
matzo U خمیر فطیر
sour dough U خمیر ترش
malaxate U خمیر کردن
malax U خمیر کردن
tooth paste U خمیر دندان
toothpaste U خمیر دندان
knead clay by hand U خمیر کردن
carton-pierre U خمیر کاغذ
puff paste خمیر پف دار
masticate U خمیر کردن
mush U خمیر نرم
cement paste U خمیر سیمان
dentifrice U خمیر دندان
impaste U خمیر کردن
commutator compound U خمیر جابجاگر
masticated U خمیر کردن
masticates U خمیر کردن
tempered U خمیر کردن
leavening U خمیر ترش
kneads U خمیر کردن
kneading U خمیر کردن
kneaded U خمیر کردن
knead U خمیر کردن
masticating U خمیر کردن
temper U خمیر کردن
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
mashes U خمیر کردن شیفتن
mashing U خمیر کردن شیفتن
mashed U خمیر کردن شیفتن
pulp U جسم خمیر مانند
mash U خمیر کردن شیفتن
peanut butter U خمیر بادام زمینی
batters U خراب کردن خمیر
batter U خراب کردن خمیر
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
pulpwood U خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
plaster U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
flaky pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
plasters U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
phyllo (pastry) U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
promenade concert U مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
gridiron U اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
puff paste U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
phyllo (pastry) U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com