English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pasted U خمیر
pasted U چسب
pasted U سریش
pasted U گل یاخمیر
pasted U نوعی شیرینی چسباندن
pasted U چسب زدن به خمیر زدن
pasted U چسباندن
pasted U عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pasted U درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pasted U الصاق
pasted U درج وصله
pasted U سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted U وصله کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pasted plate U صفحه باتری خمیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com