English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
procaine U نمک قلیایی بیحس کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nonlethal U بیحس کننده
numbing U بیحس کننده
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
obtuse U بیحس
insensible U بیحس
insensate U بیحس
astonied U بیحس
callous U بیحس
numb U بیحس
numbs U بیحس
impassive U بیحس
senseless U بیحس
numbed U بیحس
insensitive U بیحس
insensitivity U بیحس
amortize U بیحس کردن
to anaesthetize locally U بیحس کردن
numbly U بطور بیحس
seared conscience U وجدان بیحس
basics U قلیایی
lye U اب قلیایی
alkalic U قلیایی
basic U قلیایی
alkali U قلیایی
alkalis U قلیایی
alkaline U قلیایی
numb U بیحس یاکرخت کردن
anaesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
he was petrified with fear U از ترس بیحس یا بی حرکت شد
anaesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
anesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetize U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetising U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetises U بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetised U بیهوش یا بیحس کردن
numbs U بیحس یاکرخت کردن
numbed U بیحس یاکرخت کردن
anaesthetizes U بیهوش یا بیحس کردن
to benvmb with cold U از سرما بیحس کردن
anesthetizing U بیهوش یا بیحس کردن
incapable of pain U بیحس نسبت بدرد
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
anesthetized U بیهوش یا بیحس کردن
alkaline solution U محلول قلیایی
alkalescence U خاصیت قلیایی
gourd U کدوی قلیایی
gourds U کدوی قلیایی
alkali halide U هالید قلیایی
alkali metal U فلز قلیایی
alkalize U قلیایی کردن
alkyd resin U صمغ قلیایی
alkalify U قلیایی شدن
alkaline battery U باتری قلیایی
alkaline earth U زمین قلیایی
alkaline earth U قلیایی خاکی
alkalinity U خصلت قلیایی
alkali earth U زمین قلیایی
alkalinize U قلیایی کردن
basify U قلیایی کردن
basic slag U سرباره قلیایی
alkalify U قلیایی کردن
basic dye U رنگ قلیایی
paralyze U از کار انداختن بیحس کردن
alkalescent U دارای خاصیت قلیایی
natron U نمک قلیایی طبیعی
alkaline U دارای خاصیت قلیایی
caustic alkali metal U فلز قلیایی سوزاور
piperine U ماده قلیایی فلفل
basic pig iron U اهن خام قلیایی
basic open hearth furnace U کوره باز قلیایی
basic lining U پوشش یا استر قلیایی
pyronine U رنگهای قلیایی زرد
narceine U شبه قلیایی افیون
alkaline earth metal U فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide U فلز قلیایی خاکی
hyoscyamine U مادهء شبه قلیایی سیکران
turquoises U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
bate U خیساندن چرم درماده قلیایی
turquois U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
caustic soda U سود سوزآور [ماده قلیایی در رنگرزی]
alkali U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkalis U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
zoisite U دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com