English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water point U نقطه تقسیم اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
break bulk point U نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
distribution point U نقطه تقسیم اماد
Other Matches
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot U طرح نقطه نقطه خال خال
speckle U نقطه نقطه یا خال خال کردن
dealing U تقسیم
cleavages U تقسیم
cleavage U تقسیم
repartition U تقسیم
allocate U تقسیم
distributions U تقسیم
allocates U تقسیم
graduator U خط تقسیم کن
branch U تقسیم
branches U تقسیم
distribution U تقسیم
allocating U تقسیم
sharing U تقسیم
apportionment U تقسیم
divisions U تقسیم
dispensation U تقسیم
admensuration U تقسیم
allotment U تقسیم
dispensations U تقسیم
allotments U تقسیم
division U تقسیم
admeasurement U تقسیم
short division U تقسیم باختصار
sharing the market U تقسیم بازار
give-and-take <idiom> U تقسیم کردن
divisional U مربوط به تقسیم
go halves <idiom> U تقسیم مساوی
allotments U پخش تقسیم
severability U قابلیت تقسیم
divisible U قابل تقسیم
divisive U تقسیم کننده
divide exception U استثناء تقسیم
fire distribution U تقسیم اتش
scissor U قطع تقسیم
junction boxes U جعبه تقسیم
division sign U نماد تقسیم
junction box U جعبه تقسیم
partings U تقسیم تجزیه
parting U تقسیم تجزیه
divided U تقسیم شده
aminister U تقسیم کردن
to share out U تقسیم کردن
autotomy U تقسیم خودبخود
battery bus U جعبه تقسیم
distributing box U جعبه تقسیم
divider U تقسیم کننده
demultiplexer U تقسیم کننده
delay allowance U زمان تقسیم
divider U پرگار تقسیم
division U عمل تقسیم
busbar U جعبه تقسیم
sortition U تقسیم با قرعه
divisions of labour U تقسیم کار
division of labour U تقسیم کار
clastic U تقسیم شونده
allotment U پخش تقسیم
compart U تقسیم کردن
separates U تقسیم کردن
separated U تقسیم کردن
splice box U جعبه تقسیم
division U تقسیم [ریاضی]
divisions U عمل تقسیم
subdivision U تقسیم مجدد
division of labor U تقسیم کار
division line U خط تقسیم شده
division check U ازمایش تقسیم
divisibility U قابلیت تقسیم
divide exception U خطای تقسیم
dividable U قابل تقسیم
distribution pannel U تابلوی تقسیم
distribution of the estate U تقسیم ترکه
distribution of forces U تقسیم نیروها
distribution coefficient U ضریب تقسیم
distribution box U جعبه تقسیم
separate U تقسیم کردن
indistributable U تقسیم نشدنی
distributes U تقسیم کردن
dichotomy U تقسیم به دو بخش
administers U تقسیم کردن
hyphenation U تقسیم کلمه
distribute U تقسیم کردن
zeradivide U تقسیم بر صفر
fifty-fifty U تقسیم بالمناصفه
fifty fifty U تقسیم بالمناصفه
administering U تقسیم کردن
regionalism U تقسیم کشوربنواحی
line graduation U تقسیم بندی خط
load distribution U تقسیم بار
divides U تقسیم کردن
graduating U بدرجات تقسیم
dichotomies U تقسیم به دو بخش
graduate U بدرجات تقسیم
graduates U بدرجات تقسیم
market segmentation U تقسیم بازار
meiosis U تقسیم کاهشی
meiosis U تقسیم سلولی
quartile U تقسیم شده به 4/3و 4/1
distributing U تقسیم کردن
divide U تقسیم کردن
administered U تقسیم کردن
o o line U خط تقسیم دیدبانی
shares U تقسیم کردن
frequency division U تقسیم فرکانس
frequency alloment U تقسیم فرکانس
partition function U تابع تقسیم
compartments U تقسیم کردن
subdivisions U تقسیم مجدد
compartment U تقسیم کردن
intersected U تقسیم کردن
denominator U تقسیم کننده
intersects U تقسیم کردن
dividing U تقسیم بندی
shared U تقسیم کردن
share U تقسیم کردن
intersect U تقسیم کردن
administer U تقسیم کردن
frequency distribution U تقسیم فرکانس
frequency domulipliction U تقسیم فرکانس
denominators U تقسیم کننده
partitions U تقسیم افراز کردن
graduating U تقسیم بندی کردن
bifurcation U تقسیم بدو شاخه
classis U تقسیم برحسب طبقه
break down U تقسیم بندی کردن
work breakdown U روش تقسیم کار
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
partition U تقسیم افراز کردن
indivisibly U بطور غیرقابل تقسیم
graduates U تقسیم بندی کردن
graduate U تقسیم بندی کردن
whack up U تقسیم به سهام کردن
amitosis U تقسیم ساده یاختهای
amitosis U تقسیم مستقیم یاخته
long division U بخش یا تقسیم بزرگ
long divisions U بخش یا تقسیم بزرگ
amitosis U یک نوع تقسیم سلولی
indivisible U غیر قابل تقسیم
cleave U پیوستن تقسیم شدن
cleaved U پیوستن تقسیم شدن
cleaves U پیوستن تقسیم شدن
dividend U تقسیم شده است
voltage division U تقسیم یا پخش ولتاژ
work unit U یک واحد تقسیم کار
switch board U صفحه تقسیم برق
lobulation U تقسیم به مقاطع کوچک
trichotomy U تقسیم بسه بخش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com