English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decrease U نقصان یافتن
decreased U نقصان یافتن
decreases U نقصان یافتن
diminish U نقصان یافتن
diminishes U نقصان یافتن
to peter out U نقصان یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wane U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
waned U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
wanes U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
waning U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
Other Matches
declined U نقصان
declining U نقصان
shrinkage U نقصان
decline U نقصان
falling off U نقصان
declines U نقصان
decreases U نقصان
decreased U نقصان
decrease U نقصان
depletion U نقصان
shortage U نقصان
falling-off U نقصان
shortages U نقصان
degression U نقصان
wanted U نقصان نیاز
want U نقصان نیاز
magnetic decay U نقصان مغناطیسی
mass defect U نقصان جرم
deficiency and defect U کسر و نقصان
decreasing U نقصان گیرنده
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
ischmia U نقصان خون در عضو
decrescent U روبه نقصان گذارنده
ischaemia U نقصان خون در عضو
is on the wane U رو بزوال یا نقصان می گذارد
anaphrodisia U نقصان قوهء باء
decayed U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decay U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decays U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decaying U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
atrophies U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophy U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophied U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophying U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
is on the wane U درحال کاهش یا نقصان است
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
dificiency U نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
discovered U یافتن
discover U یافتن
detects U یافتن
detected U یافتن
detecting U یافتن
detect U یافتن
discovering U یافتن
discovers U یافتن
find U یافتن
finds U یافتن
transcended U برتری یافتن
deploys U گسترش یافتن
to get fame U شهرت یافتن
transcend U برتری یافتن
to get off U رهایی یافتن از
attained U دست یافتن
transcending U برتری یافتن
attaining U دست یافتن
take steps <idiom> U آمادگی یافتن
attains U دست یافتن
wane U کاهش یافتن
expand U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
expands U بسط یافتن
accruing U گسترش یافتن
taper off U کاهش یافتن
accruing U افزایش یافتن
waned U کاهش یافتن
attain U دست یافتن
transcends U برتری یافتن
wanes U کاهش یافتن
to gain the upper hand U غلبه یافتن
to gain in nealth U بهبودی یافتن
to extricate oneself U رهایی یافتن
to come to know U اگاهی یافتن
to be transferred U انتقال یافتن
to be through U فراغت یافتن
to be prolonged U امتداد یافتن
to a greatness U بزرگی یافتن
sublate U تغییرشکل یافتن
deploying U گسترش یافتن
to pull round U بهبودی یافتن
to reach for knowledge U برای یافتن
dominates U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
dominate U تفوق یافتن
to quit oneself of U رهائی یافتن از
to take courage U خرات یافتن
to undergo a change U تغییر یافتن
wind up U پایان یافتن
diminish U تقلیل یافتن
dwindles U تدریجاکاهش یافتن
insuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
ensure U اطمینان یافتن
terminate U خاتمه یافتن
to get ones hand in U دست یافتن به
deploy U گسترش یافتن
dwindling U تدریجاکاهش یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
relaxing U تخفیف یافتن
relaxes U تخفیف یافتن
relax U تخفیف یافتن
terminates U خاتمه یافتن
to get rid of U رهایی یافتن از
to grow better U بهبودی یافتن
terminated U خاتمه یافتن
waning U کاهش یافتن
wrap up U خاتمه یافتن
to look oneself again U بهبود یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
diverges U انشعاب یافتن
luxuriates U شکوه یافتن
shrinks U کاهش یافتن
luxuriating U شکوه یافتن
achieve U دست یافتن
achieved U دست یافتن
achieves U دست یافتن
achieving U دست یافتن
end U خاتمه یافتن
ended U خاتمه یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
luxuriated U شکوه یافتن
misalign U تغییر یافتن
meliorate U بهبود یافتن
pick up health U بهبود یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
recover U بهبودی یافتن
recovering U بهبودی یافتن
recovers U بهبودی یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
ends U خاتمه یافتن
immix U امیزش یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
tense U تشدید یافتن
tensed U تشدید یافتن
tenser U تشدید یافتن
tenses U تشدید یافتن
tensest U تشدید یافتن
tensing U تشدید یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
break out U شیوع یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
outspread U گسترش یافتن
come off U تحقق یافتن
hold out U بسط یافتن
get out U رهایی یافتن
shrink U کاهش یافتن
shrinking U کاهش یافتن
convect U انتقال یافتن
come through U وقوع یافتن
come round U شفا یافتن
scant U تخفیف یافتن
come off U وقوع یافتن
center U تمرکز یافتن
diverged U انشعاب یافتن
recuperate U بهبودی یافتن
conquering U پیروزی یافتن بر
conquers U پیروزی یافتن بر
centralisation U مرکزیت یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
lessen U تقلیل یافتن
overcomes U غلبه یافتن
lessened U تقلیل یافتن
lessens U تقلیل یافتن
recvperate U بهبودی یافتن
conquer U پیروزی یافتن بر
specialization U تخصص یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
recuperating U بهبودی یافتن
overpower U استیلا یافتن بر
overpowered U استیلا یافتن بر
overpowers U استیلا یافتن بر
prefer U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح یافتن
prefers U ترجیح یافتن
alter U تغییر یافتن
altered U تغییر یافتن
altering U تغییر یافتن
pickup U بهبودی یافتن
perennate U دوام یافتن
penetract U راه یافتن
overspread U بسط یافتن
overcome U غلبه یافتن
overcoming U غلبه یافتن
overmatch U تفوق یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
outreach U برتری یافتن
protend U امتداد یافتن
pull round U بهبودی یافتن
alters U تغییر یافتن
accede U دست یافتن
accede U راه یافتن
acceded U دست یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com