English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypsographic map U نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isopleth U نقاط هم ارتفاع موج دریا
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
phototopography U روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
form line U خط بین نقاط هم ارتفاع
isothermal U نقاط هم حرارت اب دریا
shoals U نقاط کم عمق دریا
shoal U نقاط کم عمق دریا
it is inimical to our plans U با نقشههای ما مغایر است برای نقشههای ما زیان اوراست
pin point U تعیین دقیق نقاط
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
relief maps U نقشههای توپوگرافی نقشههای هندسی زمین
differential leveling U تعیین اختلاف تراز نقاط
altitude U ارتفاع از سطح دریا
altitudes U ارتفاع از سطح دریا
altitude datum U ارتفاع از سطح دریا
mean high water neaps U متوسط ارتفاع اب دریا
high water U حداکثر ارتفاع اب مد دریا
exact location U تعیین کردن محل دقیق نقاط
mean higher high water U ارتفاع متوسط پیشرفت اب دریا
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
half tide level U ارتفاع متوسط کشند اب دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا
mean low water neaps U ارتفاع متوسط پس رفت اب دریا
absolute height U ارتفاع نسبت به سطح دریا
radial line plot U روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
radiolocation U تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
spot elevation U ارتفاع تعیین شده
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
absolute ceiling حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
tolls U عوارض عبور عوارض راهداری
tolling U عوارض عبور عوارض راهداری
toll U عوارض عبور عوارض راهداری
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
drop height U ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
descentheight U ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
flare dud U گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
sextant altitude U ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
pressure altitude U ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
duty U عوارض گمرکی عوارض
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
spectroscopic binary U دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
aeronautical chart U نقشههای هوانوردی
projection maps U نقشههای فرافکنی
functional maps U نقشههای کارکردی
strategic plans U نقشههای استراتژیک
topographic maps U نقشههای ساختاری
aeronautical chart U نقشههای فضانوردی
pattern construction drawing U الگوی نقشههای ساختمانی
instruction drawings U نقشههای تفضیلی اجرائی
absolute altimeter U ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude U ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
graphic portfolio U نقشههای ترسیمی دستی زمینی یا دریایی
topographic maps U نقشههای توپوگرافی یانقشههای هندسی زمین
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
photocharting U روش تبدیل عکس هوایی به نقشههای عکسی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
low altitude U ارتفاع کم ارتفاع پست
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
low airburst U ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
bombing height U ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
shabbiness U نخ نمایی
bimodal U دو نمایی
effeminacy U زن نمایی
seediness U بد نمایی
squalidness U بد نمایی
unimodal U یک نمایی
squalidity U بد نمایی
modals U نمایی
modal U نمایی
exponential U نمایی
aberration U کج نمایی
male protest U نر نمایی
fret U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
frets U دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
exmeridian altitude U ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
illusionism U عمق نمایی
exhibitionism U عورت نمایی
exponential rate U نرخ نمایی
verisimilitude U راست نمایی
exponential rate U اهنگ نمایی
grins U دندان نمایی
data display U داده نمایی
grinning U دندان نمایی
transparencies U پشت نمایی
transparency U پشت نمایی
grinned U دندان نمایی
grin U دندان نمایی
magnifications U بزرگ نمایی
magnifications U درشت نمایی
puppydom U خود نمایی
magnification U بزرگ نمایی
magnification U درشت نمایی
flares U خود نمایی
illusionism U سه بعد نمایی
slow motion U کند نمایی
tokenism U نمونه نمایی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
stereoscopics U برجسته نمایی
playing dead U مرده نمایی
exponent bias U پیشقدر نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
death feigning U مرده نمایی
sanctimoniousness U مقدس نمایی
exponential curve U منحنی نمایی
exponential distribution U توزیع نمایی
exponential function U تابع نمایی
pretentiousness U خود نمایی
prewetting U پیش تر نمایی
sanctified airs U مقدس نمایی
spectroscopy U بیناب نمایی
spectroscopy U طیف نمایی
maculation U ملوث نمایی
pleading U برهان نمایی
boldfacing U درشت نمایی
pearliness U مروارید نمایی
showiness U خود نمایی
notoriety U انگشت نمایی
puppyhood U خود نمایی
master stroke U هنر نمایی
masculine protest U نرینه نمایی
characterization U منش نمایی
dichroism U دو رنگ نمایی
transparence U پشت نمایی
grandiosity U بزرگ نمایی
flare U خود نمایی
sightliness U خوش نمایی
foreshortening U کوته نمایی
likelihood U درست نمایی
saber rattling U قدرت نمایی
ostentation U خود نمایی
transparecy U پشت نمایی
toll U عوارض
tax U عوارض
imposition U عوارض
taxes U عوارض
tolling U عوارض
complication U عوارض
complications U عوارض
taxed U عوارض
due U عوارض
tolls U عوارض
dues U عوارض
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
woolliness U پشم نمایی پرپشمی
prink U خود نمایی کردن
parading U خود نمایی کردن
direction indicator U دستگاه جهت نمایی
parade U خود نمایی کردن
parades U خود نمایی کردن
paraded U خود نمایی کردن
ebullioscopy constant U ثابت غلیان نمایی
characterizing U منش نمایی کردن
masterstrokes U هنر نمایی شاهکار
characterising U منش نمایی کردن
masterstroke U هنر نمایی شاهکار
characterize U منش نمایی کردن
magnification factor U عامل درشت نمایی
to prank out oneself U خود نمایی کردن
characterized U منش نمایی کردن
characterizes U منش نمایی کردن
to cut a dash U خود نمایی کردن
characterises U منش نمایی کردن
characterised U منش نمایی کردن
lateral magnifying power U درشت نمایی جانبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com