Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it is marked with spots
U
نشان ان خالهایی است که دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letter head
U
کاغذیکه نشان چاپی دارد
show one's (true) colors
<idiom>
U
نشان دادن چیزی که شخص واقعا دوست دارد
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
phillips curve
U
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
parity
U
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
discretionary
U
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
scarry
U
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
silver star
U
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
markings
U
نشان دار سازی نشان
marking
U
نشان دار سازی نشان
poniter
U
نشان دهنده نشان گیرنده
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
supervisory
U
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
mark
U
نشان کردن نشان
marks
U
نشان کردن نشان
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
he has worms
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
he has a rage for money
U
دارد
has
U
دارد
chains
U
دارد.
he is ill with fever
U
تب دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
chain
U
دارد.
hast
U
او دارد
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
viruses
U
وجود دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
walls have ears
U
گوش دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
he is fifty
U
تمام دارد
the probability is
U
احتمال دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
god is
U
خداوجود دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
our library is well stocked
U
خوبی دارد
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
virus
U
وجود دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
likelihood
U
احتمال کلی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
plaques
U
نشان
presages
U
نشان
attribute
U
نشان
grammalogue
U
نشان
bench mark
U
نشان
presaging
U
نشان
benchmarks
U
نشان
emblems
U
نشان
plaque
U
نشان
shows
U
نشان
benchmark
U
نشان
targeting
U
نشان
hash mark
U
خط نشان
hallmark
U
نشان
hallmarks
U
نشان
indicium
U
نشان
indice
U
نشان
traced
U
نشان
trace
U
نشان
traces
U
نشان
insigne
U
نشان
impress
U
نشان
targetting
U
نشان
marks
U
نشان
targetted
U
نشان
medal
U
نشان
icon
U
نشان
icons
U
نشان
targets
U
نشان
ikons
U
نشان
mark
U
نشان
impressed
U
نشان
impresses
U
نشان
impressing
U
نشان
badges
U
نشان
badge
U
نشان
targeted
U
نشان
symbol
U
نشان
tract
U
نشان
tracts
U
نشان
emblem
U
نشان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com