Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cash and carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
U
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
entry fee
U
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
mid user
U
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
demo
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstration
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
operational
U
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است
buyer's over
U
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
self selection
U
انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
cost absoption
U
هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
knocked down
U
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
pay
U
پرداختی
paying
U
پرداختی
pays
U
پرداختی
caveatemptor
U
به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods
U
کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
outs
U
وجوه پرداختی
pay by instalments
U
اقساط پرداختی
account
U
صورت مبالغ دریافتی و پرداختی
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
respective
U
مربوطه
pertaining
U
مربوطه
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
client side
U
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
batches
U
در گروههای مربوطه و در یک ماشین
arctic
U
مربوطه به نواحی قطبی
tonal
U
مربوطه به اهنگ صدا
batch
U
در گروههای مربوطه و در یک ماشین
setting up
U
تعداد موضوعات مربوطه
sets
U
تعداد موضوعات مربوطه
pertinent
U
وابسته به یکان مربوطه
set
U
تعداد موضوعات مربوطه
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
forms
U
یات مربوطه را وارد میکند
record
U
مجموعه موضوعات داده مربوطه
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
formed
U
یات مربوطه را وارد میکند
designs
U
نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
mode
U
یات مربوطه را وارد میکند
form
U
یات مربوطه را وارد میکند
design
U
نظرات و موضوعات مربوطه در یک مدار
modes
U
یات مربوطه را وارد میکند
omission factor
U
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
magnetic
U
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
XGA
U
رنگ روی صفحه نمایش مربوطه
amounts
U
: مبلغ
amounting
U
: مبلغ
tots
U
مبلغ
amounts
U
مبلغ
amounting
U
مبلغ
amounted
U
مبلغ
tot
U
مبلغ
sums
U
مبلغ
quantum
U
مبلغ
promoter
U
مبلغ
promoters
U
مبلغ
propagandist
U
مبلغ
sum
U
مبلغ
lump sums
U
مبلغ کل
propagandists
U
مبلغ
amounted
U
: مبلغ
summa
U
مبلغ
lump sum
U
مبلغ کل
amount
U
مبلغ
amount
U
: مبلغ
quantities
U
مبلغ
quantity
U
مبلغ
relative
U
نوشتن برنامه با استفاده ازدستورات آدرس مربوطه
forms
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
formed
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
form
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
series
U
گروه موضوعات مربوطه که مرتب شده اند
premiums
U
مبلغ بیمه
carry forward
U
مبلغ منقول
twopence
U
مبلغ دو پنس
to figure up
مبلغ یا میزان
pin money
U
مبلغ ناچیز
the entire sum
U
تمامی مبلغ
missionary
U
مبلغ مذهبی
missionaries
U
مبلغ مذهبی
premium
U
مبلغ بیمه
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
roundest
U
مبلغ زیاد
backing
U
مبلغ شرطبندی
round
U
مبلغ زیاد
turnover
U
مبلغ فروش
prices
U
مبلغ شرطبندی
price
U
مبلغ شرطبندی
gross amount
U
مبلغ ناخالص
evengelist
U
مبلغ مسیحی
pittance
U
مبلغ جزئی
dribblet
U
مبلغ کوچک
convertor
U
مبلغ مذهبی
entirenss
U
جمع کل مبلغ کل
converter
U
مبلغ مذهبی
missioner
U
مبلغ مذهبی
relative
U
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
ratal
U
مبلغ مشمول مالیات
hiking
U
مبلغ رابالا بردن
hike
U
مبلغ رابالا بردن
hiked
U
مبلغ رابالا بردن
deductible
U
مبلغ قابل کسر
exaggerated
U
مبلغ اغراق امیز
capitalization
U
جمع مبلغ سرمایه
it was a
U
مبلغ زیادی بود
hikes
U
مبلغ رابالا بردن
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
FAQ
U
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
investment
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
investments
U
مبلغ سرمایه گذاری شده
What is this amount for?
U
این مبلغ برای چیست؟
surcharges
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
surcharge
U
مبلغ جریمه نرخ اضافی
even money
U
مبلغ مساوی در شرط بندی
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
It was some consikerable amount.
U
مبلغ قابل ملاحظه ای بود
Fine words butter no parsnips.
U
از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
blank check
U
چک امضاء شده بدون مبلغ
inputted
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
strip
U
حذف داده کنترل از پیام دریافتی و باقی گذاشتن اطلاعات مربوطه
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
menus
U
مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند
menu
U
مجموعه انتخابهایی که زیر ورودی مربوطه در میله منو نمایش داده می شوند
outlay
U
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
handicap stake
U
مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
bond discount
U
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
frequently
U
صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است
discounted cash flow
U
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount
U
تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
working capital
U
مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice.
U
او
[مرد]
این مبلغ را از حساب کسر می کند.
patron
U
مشتری
patrons
U
مشتری
account
U
مشتری
shoppers
U
مشتری ها
vendees
U
مشتری ها
vendee
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
buyer
U
مشتری
buyers
U
مشتری ها
purchasers
U
مشتری ها
shopper
U
مشتری
buyer
U
مشتری
bargainee
U
مشتری
vendee
U
مشتری
custom ic
U
IC مشتری
jupiter
U
مشتری
custom
U
مشتری
buyers
U
مشتری
purchaser
U
مشتری
purchasers
U
مشتری
client
U
مشتری
clients
U
مشتری
evening star
U
مشتری
customers
U
مشتری
customer
U
مشتری
usages
U
نحوه استعمال
dealing arrangments
U
نحوه توزیع
delivery terms
U
نحوه تحویل
usage
U
نحوه استعمال
procedure
U
نحوه عمل
finger
U
برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند
fingers
U
برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند
prospecting
U
مشتری احتمالی
Jove
U
ستاره مشتری
prospects
U
مشتری احتمالی
prospected
U
مشتری احتمالی
John
[American E]
[prostitute's client]
U
مشتری
[فاحشه ای]
habitue
U
مشتری مانوس
prospect
U
مشتری احتمالی
chap
U
مشتری مرد
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
line of duty
U
نحوه انجام وفیفه
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
syntax checker
U
مقابله نحوه گری
operations
U
نحوه استفاده ازدستگاهها
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
The borrower is absolutely free to use the amount.
U
وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com