Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rhadamanthus
U
نام یکی از داوران جهان پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nether world
U
جهان پایین
the lower world
U
جهان پایین
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
juries
U
هیات داوران
jury
U
هیات داوران
jury
U
هیئت داوران
lord chancellor
U
رئیس کل داوران
referee's dressing room
U
رختکن داوران
juries
U
هیئت داوران
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
marshaling
U
داوران کنار مسیر
marshaled
U
داوران کنار مسیر
marshal
U
داوران کنار مسیر
split decision
U
رای اکثریت داوران
clerk of the course
U
منشی گروه داوران
marshalled
U
داوران کنار مسیر
marshals
U
داوران کنار مسیر
hant
U
شور داوران کاراته
abstain
U
خودداری داوران ازدادن رای
matmen
U
مجموع کشتی گیران و داوران
abstained
U
خودداری داوران ازدادن رای
abstaining
U
خودداری داوران ازدادن رای
abstains
U
خودداری داوران ازدادن رای
committee boat
U
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
homologate
U
تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
pyx jury
U
هئیت منصفه عیارگیران داوران دینارسنج
the judges were influenced by
U
داوران زیر نفوذ او واقع شدند
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
homologate
U
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
awarded
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
down
U
سوی پایین بطرف پایین
postal match
U
مسابقهای که در محل انجام میشود و نتیجه ان با پست نزد داوران ارسال می گردد
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
macrocosms
U
جهان
universe
U
جهان
macrocosm
U
جهان
vales
U
جهان
worlds
U
جهان
world
U
جهان
vale
U
جهان
open universe
U
جهان باز
demiurge
U
جهان افرین
microcosm
U
جهان کوچک
microcosm
U
جهان کهین
microcosms
U
جهان کوچک
microcosms
U
جهان کهین
outworld
U
جهان بیرونی
peregrinator
U
جهان گرد
free world
U
جهان ازاد
earthling
U
ساکن جهان
infinite universe
U
جهان باز
worldwide
U
در سرتاسر جهان
expansion of universe
U
انبساط جهان
here below
U
دراین جهان
world creating
U
جهان افرین
faerie
U
جهان پریان
filmdom
U
جهان سینما
first world
U
جهان اول
universe of system
U
جهان سیستم
panoramas
U
جهان نما
underworld
U
زیرین جهان
panorama
U
جهان نما
orrery
U
جهان نما
mineral kingdom
U
جهان جمادات
inanimate nature
U
جهان جمادات
infinite universe
U
جهان نامتناهی
internationalist
U
جهان گرا
world view
U
جهان بینی
world test
U
ازمون جهان
world power
U
جهان نیرو
cosmography
U
شرح جهان
finite universe
U
جهان متناهی
finite universe
U
جهان بسته
nether world
U
جهان اینده
worldly wise
U
جهان دیده
worldly-wise
U
جهان دیده
nether world
U
این جهان
worldview
U
جهان بینی
creator the world
U
جهان افرین
cosmorama
U
جهان نما
closed universe
U
جهان بسته
closed universe
U
جهان متناهی
Third World
U
جهان سوم
universe
U
جهان کیهان
weltanschauung
U
جهان بینی
the future
U
جهان اینده
the old world
U
جهان کهنه
all over the world
U
در سراسر جهان
the next world
U
جهان اینده
this world of ours
U
این جهان ما
all the world over
U
در سراسر جهان
animal kingdom
U
جهان جانوران
animals kingdom
U
جهان جانوران
christenings
U
جهان مسیحیت
Christendom
U
جهان مسیحیت
the invisible
U
جهان ناپدید
the lower regions
U
جهان مردگان
the invisible world
U
جهان ناپدید
creator of the world
U
جهان آفرین
the whole world
U
سراسر جهان
the vanity of the world
U
پوچی جهان
screenland
U
جهان سینما
georama
U
جهان نمای پوک
superlunary
U
بیرون از این جهان
superlunar
U
بیرون ازاین جهان
in ancient times
U
در اوقات جهان باستانی
superempirical
U
خارج از جهان مادی
demimonde
U
جهان زنان هرجایی
the world and its fullness
U
جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory
U
جهان ناپایدار است
the church militant
U
قاطبه مسیحیان جهان
the back of beyond
U
دورترین گوشه جهان
mundane affairs
U
کارهای این جهان
supramundane
U
مافوق این جهان
to be born
U
چشم به جهان گشودن
the art of the Ancient world
U
هنر جهان باستان
ultramundane
U
ماورا جهان ماوراگیتی
theseven wonders of the world
U
عجایب هفتگانه جهان
third world countries
U
کشورهای جهان سوم
extramundane
U
بیرون از جهان یادنیا
oscillating universe
U
جهان نوسان کننده
outward things
U
جهان برونی یا فاهر
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
peregrination
U
جهان گردی دربدری
peregrinations
U
جهان گردی دربدری
aboral
U
دورترین نقطه از جهان
vales
U
زمین جهان خاکی
atlases
U
کتاب نقشهء جهان
planisphere
U
جهان نمای مسطح
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
intermundane
U
واقع در میان دو جهان
under the sun
U
در جهان در زیر افتاب
atlas
U
کتاب نقشهء جهان
all over the world
U
در همه جای جهان
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
vale
U
زمین جهان خاکی
world wide
U
مشهور جهان متداول درهمه جا
he passed hence
U
ازاین جهان رخت بربست
third world economies
U
اقتصاد کشورهای جهان سوم
demiurgic
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
the whole world
U
همه دنیا تمامی جهان
the lower world
U
جهان مردگان عالم اسوات
vegetable kingdom
U
جهان گیاهان مولود نباتی
he passed hence
U
این جهان را بدرود گفت
to know what's what
U
ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
sinusoidal projection
U
نقشه جهان نمای مسطح
demiurgeous
U
وابسته به جهان افرین یااهریمن
oecumenical
U
جامع مشهوردر سراسر جهان
oecumenical
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
planisphere
U
جهان نمای سطح نما
premundane
U
پیش ازافرینش جهان بوده
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
antemundane
U
مربوط به پیش از افرینش جهان
ecumenic
U
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
in a battle for world domination
U
مبارزه برای سلطه جهان
topsy-turvy world
[upside-down world]
U
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
the pilgrimage of life
U
زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
cosmopolitan
U
وابسته به همه جهان بین المللی
apples
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
candidates' matches
U
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
time flies
<proverb>
U
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می گذرد
candidates' tournament
U
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
supemundane
U
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان
utopian
U
تصوری شخصی که درصدد اصلاح جهان است
eustatic
U
مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
globetrotter
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
globetrotters
U
کسی که مکرر به جاهای مختلف جهان سفر میکند
malism
U
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
atomism
U
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
U
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
IBM
U
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
silicon valley
U
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
sherlu
U
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
simulations
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation
U
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
yalta conference
U
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
sub-
U
یا پایین تر
bal
U
از مچ پا به پایین
down
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
down stairs
U
پایین
flat
U
پایین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com