English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leetter writing U نامه نگاری
letter writer U نامه نگاری
letter writing U نامه نگاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
automatic U فرم های نامه نگاری
automatics U فرم های نامه نگاری
notepaper U کاغذ نامه نگاری
to correspond with U رابطه [نامه نگاری] داشتن با
Other Matches
pictography U تصویر نگاری رمز نگاری
fingerprints U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
arteriography U رگ نگاری
reticulum U نگاری
hydrographic U اب نگاری
hydrography U اب نگاری
monograph U تک نگاری
monographs U تک نگاری
angiography U رگ نگاری
data recording U داده نگاری
dactyloscopy U انگشت نگاری
ethnography U قوم نگاری
pornography U هرزه نگاری
dactylagraphy U انگشت نگاری
crystallography U بلور نگاری
macrography U بزرگ نگاری
tachygraphy U تند نگاری
hydrographic U مربوط به اب نگاری
electrotype U برق نگاری
journalism U روزنامه نگاری
hydrographic U نقشه اب نگاری
eco mapping U بوم نگاری
psychography U روان نگاری
dermatographia U پوست نگاری
demography U امار نگاری
demography U مردم نگاری
demography U جمعیت نگاری
chronology U وقایع نگاری
chronology U رخداد نگاری
oceanography U اقیانوس نگاری
hydrography U علم اب نگاری
logging U واقعه نگاری
cartography U نقشه نگاری
pictography U صورت نگاری
phallography U نعوظ نگاری
petrography U سنگ نگاری
seismography U زلزله نگاری
ethnographic <adj.> U قوم نگاری
phonography U صدا نگاری
ski graphŠetc U سایه نگاری
pictorial art U پیکر نگاری
topography U مکان نگاری
survey U اب نگاری دریایی
surveyed U اب نگاری دریایی
surveys U اب نگاری دریایی
sciagraphy U سایه نگاری
picture writing U تصویر نگاری
arteriography U نبض نگاری
oscillography U نوسان نگاری
soleprint U انگشت نگاری از پا
spectrography U طیف نگاری
chromatography U رنگ نگاری
cerography U موم نگاری
myography U عضله نگاری
stylistics U سلیس نگاری
cranioscopy U جمجمه نگاری
topography U برجسته نگاری
spectrography U بیناب نگاری
cardiography U قلب نگاری
oceanpgraphy U اقیانوس نگاری
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
uranographic U وابسته به اسمان نگاری
mental topography U مکان نگاری ذهن
chromatographic U وابسته برنگ نگاری
emg U برق نگاری ماهیچه
hydrographic chart U نقشه اب نگاری دریایی
newspaper U روزنامه نگاری کردن
portraiture U پیکر نگاری تعریف
To take fingerprints. U انگشت نگاری کردن
telegraphic U از راه دور نگاری
topography U مکان نگاری مساحی
finger print department U اداره انگشت نگاری
computed tomography scanning U مغز نگاری کامپیوتری
electroretinography U برق نگاری شبکیه
anecdotal method U روش واقعه نگاری
seismic method U روش زلزله نگاری
electroencephalography U برق نگاری مغز
diary method U روش خاطره نگاری
uranographical U وابسته به اسمان نگاری
newspapers U روزنامه نگاری کردن
electrocardiography U قلب نگاری برقی
ideographs U حروف اندیشه نگاری
planography U نقشه نگاری طراحی
electromyography U برق نگاری ماهیچه
nautical chart U نقشه دریایی اب نگاری شده
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
uranography U عالم شناسی اسمان نگاری
topographic U وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
pastellist U پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
journalese U بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
moulage U انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
stereography U طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
electroencephalogram U منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
manifesting U نامه
letters U نامه
epistles U نامه
correspoundence U نامه ها
epistle U نامه
letter U نامه
breve U نامه
post boy U نامه بر
manifest U نامه
carriers U نامه بر
manifested U نامه
carrier U نامه بر
manifests U نامه
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
bill of sale U بیع نامه
bylaw U ایین نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
bylaws U ایین نامه
testimonials U گواهی نامه
wordbook U لغت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
gender tree U شجره نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
bail bond U ضمانت نامه
billet doux U نامه عاشقانه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of lading U بار نامه
packet boat U کشتی نامه بر
by low U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
word book U لغت نامه
protocols U پیوند نامه
protocol U پیوند نامه
open letters U نامه سر گشاده
recognizance U التزام نامه
open letter U نامه سر گشاده
herbal U گیاه نامه
recognizance U تعهد نامه
questionary U پرسش نامه
pursuivant U نامه رسان
letter writer U نامه نویس
treaties U عهد نامه
treaties U موافقت نامه
road book U راه نامه
registered letter U نامه سفارشی
acknowledgment U شهادت نامه
rental U اجاره نامه
testimonials U تصدیق نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonial U گواهی نامه
treaty U موافقت نامه
treaty U عهد نامه
power of procuration U اختیار نامه
letter of a U اگاهی نامه
letter no U نامه شماره 5
letter missive U امر نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter book U رونوشت نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
lease contract U اجاره نامه
l/c U اعتبار نامه
letter of a U اطلاع نامه
threnode U سوگ نامه
demand note U مطالبه نامه
threnod U سوگ نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
deed of transfer U انتقال نامه
waybill U بار نامه
storybook U داستان نامه
hear from <idiom> U دریافت نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
Did you carry (deliver) the letter ? U نامه را بردی یا نه ؟
formulary U دستور نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com