English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dermatopathy U ناخوشی پوست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pellagra U یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
Other Matches
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
maladies U ناخوشی
sickness U ناخوشی
had health U ناخوشی
invalidism U ناخوشی
trichosis U ناخوشی مو
unhealthiness U ناخوشی
indisposedness U ناخوشی
malady U ناخوشی
disease U ناخوشی
diseases U ناخوشی
illness U ناخوشی
illnesses U ناخوشی
sicknesses U ناخوشی
pathogenetic U ناخوشی زا
morbidness U ناخوشی
ill health U ناخوشی
morbidity U ناخوشی
to be infected with disease U ناخوشی راواگیرکردن
laryngopathy U ناخوشی خرخره
mal de mer U ناخوشی دریا
maldemer U ناخوشی دریا
estival U ناخوشی تابستانی
diagnosis U تشخیص ناخوشی
livers U ناخوشی جگر
pathognomic U نماینده ناخوشی
enteropathy U ناخوشی رودهای
diagnoses U تشخیص ناخوشی
biliousness U ناخوشی زردابی
hepatic disease U ناخوشی جگر
myopathy U ناخوشی ماهیچه
altitude sickness U ناخوشی ارتفاع
spell U حمله ناخوشی
liver U ناخوشی جگر
liver trouble U ناخوشی جگر
impaludism U ناخوشی مردابی
morbific U تولیدکننده ناخوشی
spells U حمله ناخوشی
pathognomomical U نماینده ناخوشی
morbid U ویژه ناخوشی
out break of a disease U شیوع ناخوشی
spelled U حمله ناخوشی
pathogeny U پیدایش ناخوشی
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
diseases of this nature U اینگونه ناخوشی ها
microzym U میکرب ناخوشی
morbific U ناخوشی اور
bulimy U ناخوشی گرسنگی
illness faded her beauty U ناخوشی زیبایی اوراکاست
paragrahia U ناخوشی غلط نویسی
pellagrous U دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
foot rot U ناخوشی پا در گاو و گوسفند
sickleave U مرخصی بابت ناخوشی
he is liable to become sick U اماده ناخوشی است
immune from disease U مصون از گرفتن ناخوشی
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
mycotic U دچار ناخوشی قارچی
pandemic U ناخوشی همه گیر
pandemics U ناخوشی همه گیر
laryngopathy U ناخوشی خشک نای
cirrhosis U ناخوشی الکی جگر
qualm U ناخوشی همه جاگیر
psychiater U پزشک ناخوشی دماغی
morbidly U بطور ناخوشی یا فاسد
unhealthy U ناخوش ناخوشی اور
pathogenesis U مبحث پیدایش ناخوشی
diagnostic U وابسته به تشخیص ناخوشی
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
bunt U ناخوشی قارچی گندم
contagions U سرایت ناخوشی واگیر
to swing the lead U خود را به ناخوشی زدن
attacks U اصابت یا نزول ناخوشی
epizootic U ناخوشی همه گیرحیوانی
attacked U اصابت یا نزول ناخوشی
epidmic disease U ناخوشی همه جا گیر
pestilence U ناخوشی همه جاگیر
qualms U ناخوشی همه جاگیر
contagion U سرایت ناخوشی واگیر
psychopathic U وابسته به ناخوشی دماغی
arthropathy U ناخوشی بند یا مفصل
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pathognomic U وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma U یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
otological U وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
idiopathy U علاقه خاص ناخوشی جداگانه
hydrargyia or rism U مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
To pretend sickness(ignorance). U تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease U میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea U این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
framboesia U ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
humoral pathology U علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
galvanist U متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis U یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
to pretend illness U نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
invermination U دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
helminthiasis U ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis U ناخوشی قارچی بیماری قارچی
skins U پوست
skinning U پوست
crustal U پوست
rinds U پوست
peeling U پوست
skin U پوست
cuticle U پوست
skinned U پوست
integument U پوست
shell U پوست
husk U پوست
husks U پوست
hide U پوست
hides U پوست
flayer U پوست کن
glume U پوست
shelling U پوست
dermatalgia U پوست
goats U پوست بز
goat U پوست بز
shale U پوست
dermis U پوست
shells U پوست
rind U پوست
tegmen U پوست
scalp U پوست سر
barked U پوست
tunc U پوست
cortex U پوست
cortices U پوست
hulls U پوست
encrustation U پوست
strippers U پوست کن
goatskin U پوست بز
goatskins U پوست بز
tegmentum U پوست
stripper U پوست کن
swanskin U پوست قو
skinner U پوست کن
bark U پوست
skinless U بی پوست
peltry U پوست
hull U پوست
barking U پوست
parer U پوست کن
peel پوست
peels U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
barks U پوست
encrustations U پوست
sheep skin U پوست گوسفند
parchmenty U پوست مانند
dermatoid U پوست مانند
dermoidal U پوست مانند
chap U ترک [در پوست]
dermotropic U متمایل به پوست
dermatography U شرح پوست
dermotropic U پوست گرای
desquamate U پوست انداختن
dermoidal U شبیه پوست
dermatozoa U انگلهای پوست
dermoid U شبیه پوست
chafe U پوست رفتگی
desquamate U پوست ریختن
dermoid U پوست مانند
dermatology U پوست شناسی
dermatosis U اماس پوست
dermatographia U پوست نگاری
cuticular U وابسته به پوست
to strip something off U کندن [پوست]
calfskin U پوست گوساله
calf skin U پوست گوساله
onion skin U پوست پیاز
broadtail U پوست بره
blach hulled U سیاه پوست
bast U پوست درخت
corticated U پوست دار
corticate U پوست دار
ectorderm U برون پوست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com