English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input area U ناحیه ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gates U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box U لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
input preamplifier U پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list U لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
dac U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
inputted U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel U کانال ورودی- نهر ورودی
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chain U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chains U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input U توان ورودی ورودی
inputted U توان ورودی ورودی
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
sympatric U هم ناحیه
ranged U ناحیه
subregion U ناحیه
realms U ناحیه
realm U ناحیه
shires U ناحیه
situs U ناحیه
shire U ناحیه
proclimax U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
ranges U ناحیه
area U ناحیه
range U ناحیه
areas U ناحیه
zone U ناحیه
demesne U ناحیه
wards U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
districts U ناحیه
sectors U ناحیه
sector U ناحیه
reaches U ناحیه
region U ناحیه
regions U ناحیه
district U ناحیه
reaching U ناحیه
zones U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
ward U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
output area U ناحیه
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
overflow area U ناحیه سرریز
motor area U ناحیه حرکتی
zones U منطقه ناحیه
intermediate zone U ناحیه ی میانی
residential area U ناحیه مسکونی
measuring range U ناحیه ی سنجش
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
littoral U ناحیه ساحلی
scan area U ناحیه پیمایش
output area U ناحیه خروجی
zone U منطقه ناحیه
pyramidal area U ناحیه هرمی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
radius of action U ناحیه رانندگی
oral zone U ناحیه دهانی
indifference zone U ناحیه خنثی
districts U ناحیه نظامی
range of adjustment U ناحیه تنظیم
range of storke U ناحیه ضربه
district U ناحیه نظامی
range of variation U ناحیه تغییر
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
recording eara U ناحیه ضبط
range of variation U ناحیه انحراف
Sept U ناحیه محصو
naval district U ناحیه دریایی
active area U ناحیه فعال
broca's area U ناحیه بروکا
forbidden zone U ناحیه ممنوع
climatic region U ناحیه اقلیمی
common area U ناحیه مشترک
buffer area U ناحیه میانگیر
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
terrain U زمین ناحیه
dead space U ناحیه کور
depletion area U ناحیه تخلیه
depletion barrier U ناحیه تخلیه
zone of contact U ناحیه تماس
depletion zone U ناحیه تخلیه
boom swing U ناحیه لرزش
regionalism U ناحیه گرایی
slum U ناحیه فقیرنشین
slums U ناحیه فقیرنشین
region U ناحیه فضا
region U ناحیه نظامی
region U ناحیه عملیات
regions U ناحیه فضا
regions U ناحیه نظامی
regions U ناحیه عملیات
part U سهم ناحیه
area search U جستجوی ناحیه
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
lumbar U ناحیه کمر
baffle area U ناحیه کور
work area U ناحیه کاری
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
sector commander U فرمانده ناحیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
suppressor area U ناحیه بازدارنده
fixed area U ناحیه ثابت
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
frequency region U ناحیه فرکانس
storage area U ناحیه انبارش
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
silva U ناحیه جنگلی
sciatic U ناحیه چاربند
genital zone U ناحیه تناسلی
gold field U ناحیه زرخیز
goldfield U ناحیه زرخیز
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
the abdominal region U ناحیه شکم
heat affected zone U ناحیه پیوند
territorialization U ایجاد ناحیه
two phase region U ناحیه دو فازی
edge zone U ناحیه لبه
telephone area U ناحیه اتصال
depletion layer U ناحیه تخلیه
touch spot U ناحیه بساوشی
Equator U ناحیه استوایی
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
papa U پاپ کشیش ناحیه
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
catchment area U ناحیه تحت پوشش
papas U پاپ کشیش ناحیه
coalfields U ناحیه ذغال خیز
coalfield U ناحیه ذغال خیز
drilling range U ناحیه مته کاری
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
delinquency area U ناحیه بزه خیز
coal field U ناحیه زغال خیز
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
climates U ناحیه اوضاع جوی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
climate U ناحیه اوضاع جوی
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
zone U ناحیه دسته بندی
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com