English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frequency region U ناحیه فرکانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
sector U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
zones U ناحیه
zone U ناحیه
shire U ناحیه
realms U ناحیه
realm U ناحیه
shires U ناحیه
subregion U ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
ranges U ناحیه
reach U ناحیه
reached U ناحیه
reaches U ناحیه
reaching U ناحیه
proclimax U ناحیه
demesne U ناحیه
situs U ناحیه
district U ناحیه
districts U ناحیه
output area U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
ward U ناحیه
wards U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
areas U ناحیه
sectors U ناحیه
partition U ناحیه
regions U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
region U ناحیه
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
radius of action U ناحیه رانندگی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
regions U ناحیه فضا
Equator U ناحیه استوایی
critical region U ناحیه بحرانی
sector commander U فرمانده ناحیه
sciatic U ناحیه چاربند
scan area U ناحیه پیمایش
part U سهم ناحیه
residential area U ناحیه مسکونی
dead space U ناحیه کور
regions U ناحیه عملیات
regions U ناحیه نظامی
recording eara U ناحیه ضبط
range of variation U ناحیه انحراف
range of variation U ناحیه تغییر
range of storke U ناحیه ضربه
critical region U ناحیه شاخص
range of adjustment U ناحیه تنظیم
terrain U زمین ناحیه
regionalism U ناحیه گرایی
littoral U ناحیه ساحلی
boom swing U ناحیه لرزش
active area U ناحیه فعال
naval district U ناحیه دریایی
area search U جستجوی ناحیه
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
slums U ناحیه فقیرنشین
audio range U ناحیه صوتی
slum U ناحیه فقیرنشین
motor area U ناحیه حرکتی
baffle area U ناحیه کور
oral zone U ناحیه دهانی
region U ناحیه فضا
output area U ناحیه خروجی
critical area U ناحیه بحرانی
arid area U ناحیه خشک
region U ناحیه عملیات
region U ناحیه نظامی
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
pyramidal area U ناحیه هرمی
common area U ناحیه مشترک
climatic region U ناحیه اقلیمی
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
overflow area U ناحیه سرریز
measuring range U ناحیه ی سنجش
two phase region U ناحیه دو فازی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
sector U خط کش ریاضی ناحیه
heat affected zone U ناحیه پیوند
fixed area U ناحیه ثابت
intermediate zone U ناحیه ی میانی
goldfield U ناحیه زرخیز
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
storage area U ناحیه انبارش
edge zone U ناحیه لبه
depletion layer U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
lumbar U ناحیه کمر
zones U منطقه ناحیه
touch spot U ناحیه بساوشی
the abdominal region U ناحیه شکم
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
input area U ناحیه ورودی
Sept U ناحیه محصو
zone U منطقه ناحیه
indifference zone U ناحیه خنثی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
telephone area U ناحیه اتصال
suppressor area U ناحیه بازدارنده
district U ناحیه نظامی
gold field U ناحیه زرخیز
genital zone U ناحیه تناسلی
silva U ناحیه جنگلی
territorialization U ایجاد ناحیه
skid row U ناحیه پست
soft spot U ناحیه نشست
depletion barrier U ناحیه تخلیه
districts U ناحیه نظامی
depletion area U ناحیه تخلیه
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
frequency U فرکانس
frequence U فرکانس
line frequency U فرکانس خط
low frequency U فرکانس کم
frequencies U فرکانس
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
drilling range U ناحیه مته کاری
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
long wave range U ناحیه موج بلند
coal field U ناحیه زغال خیز
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
local area network U شبکه ناحیه محلی
delinquency area U ناحیه بزه خیز
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
space charge U ناحیه بار فضا
shielding region U ناحیه حفافت کننده
rimland U حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
zones U ناحیه دسته بندی
zone U ناحیه دسته بندی
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
naval district U ناحیه عملیات دریایی
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
climates U ناحیه اوضاع جوی
papa U پاپ کشیش ناحیه
climate U ناحیه اوضاع جوی
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
papas U پاپ کشیش ناحیه
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
frequency separation U جداسازی فرکانس
h.f. U فرکانس بالا
medium frequency U فرکانس میانه
frequency respone U پاسخ فرکانس
frequency regulator U رگولاتور فرکانس
frequency spectrum U طیف فرکانس
frequency spectrum U بیناب فرکانس
frequency stability U پایداری فرکانس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com