English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
storage area U ناحیه انبارش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
storage U انبارش
mass storage device U دستگاه تل انبارش
storage device U دستگاه انبارش
permanent storage U انبارش دائمی
store and forward U انبارش و ارسال
mass storage U انبارش تودهای
parallel storage U انبارش موازی
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
primary storage unit U واحد انبارش اولیه
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
zones U ناحیه
proclimax U ناحیه
sectors U ناحیه
sector U ناحیه
output area U ناحیه
district U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
ranges U ناحیه
ranged U ناحیه
range U ناحیه
districts U ناحیه
demesne U ناحیه
regions U ناحیه
areas U ناحیه
subregion U ناحیه
area U ناحیه
partitions U ناحیه
region U ناحیه
partition U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
wards U ناحیه
ward U ناحیه
shire U ناحیه
realm U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
realms U ناحیه
zone U ناحیه
situs U ناحیه
shires U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
depletion zone U ناحیه تخلیه
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
audio range U ناحیه صوتی
depletion layer U ناحیه تخلیه
edge zone U ناحیه لبه
common area U ناحیه مشترک
arid area U ناحیه خشک
fixed area U ناحیه ثابت
forbidden zone U ناحیه ممنوع
frequency region U ناحیه فرکانس
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
genital zone U ناحیه تناسلی
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
depletion barrier U ناحیه تخلیه
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
climatic region U ناحیه اقلیمی
critical region U ناحیه شاخص
dead space U ناحیه کور
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
boom swing U ناحیه لرزش
baffle area U ناحیه کور
depletion area U ناحیه تخلیه
gold field U ناحیه زرخیز
goldfield U ناحیه زرخیز
overflow area U ناحیه سرریز
territorialization U ایجاد ناحیه
pyramidal area U ناحیه هرمی
radius of action U ناحیه رانندگی
soft spot U ناحیه نشست
range of adjustment U ناحیه تنظیم
skid row U ناحیه پست
range of storke U ناحیه ضربه
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
recording eara U ناحیه ضبط
residential area U ناحیه مسکونی
scan area U ناحیه پیمایش
sciatic U ناحیه چاربند
silva U ناحیه جنگلی
suppressor area U ناحیه بازدارنده
output area U ناحیه خروجی
heat affected zone U ناحیه پیوند
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
indifference zone U ناحیه خنثی
input area U ناحیه ورودی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
touch spot U ناحیه بساوشی
littoral U ناحیه ساحلی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
the abdominal region U ناحیه شکم
measuring range U ناحیه ی سنجش
motor area U ناحیه حرکتی
naval district U ناحیه دریایی
oral zone U ناحیه دهانی
telephone area U ناحیه اتصال
sector commander U فرمانده ناحیه
region U ناحیه نظامی
lumbar U ناحیه کمر
regions U ناحیه فضا
district U ناحیه نظامی
districts U ناحیه نظامی
part U سهم ناحیه
regionalism U ناحیه گرایی
terrain U زمین ناحیه
regions U ناحیه عملیات
Equator U ناحیه استوایی
slum U ناحیه فقیرنشین
regions U ناحیه نظامی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
slums U ناحیه فقیرنشین
region U ناحیه فضا
region U ناحیه عملیات
two phase region U ناحیه دو فازی
Sept U ناحیه محصو
zone U منطقه ناحیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
sector U خط کش ریاضی ناحیه
active area U ناحیه فعال
area search U جستجوی ناحیه
zones U منطقه ناحیه
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
rimland U حومه ناحیه مرکزی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
long wave range U ناحیه موج بلند
local area network U شبکه ناحیه محلی
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
zone U ناحیه دسته بندی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
coalfields U ناحیه ذغال خیز
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
coalfield U ناحیه ذغال خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
space charge U ناحیه بار فضا
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
zones U ناحیه دسته بندی
naval district U ناحیه عملیات دریایی
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
delinquency area U ناحیه بزه خیز
climates U ناحیه اوضاع جوی
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
drilling range U ناحیه مته کاری
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
papa U پاپ کشیش ناحیه
papas U پاپ کشیش ناحیه
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
climate U ناحیه اوضاع جوی
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
coal field U ناحیه زغال خیز
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
biota U زندگی گیاهان وجانوران یک ناحیه
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
outbound U عازم ناحیه دور دست
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com