English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
climatic region U ناحیه اقلیمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
territorial U اقلیمی
continental U اقلیمی
continentals U اقلیمی
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
district U ناحیه
sector U ناحیه
sectors U ناحیه
demesne U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
zones U ناحیه
zone U ناحیه
districts U ناحیه
subregion U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
ranged U ناحیه
situs U ناحیه
ranges U ناحیه
range U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
ward U ناحیه
wards U ناحیه
regions U ناحیه
area U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
proclimax U ناحیه
areas U ناحیه
output area U ناحیه
realm U ناحیه
realms U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
region U ناحیه
shire U ناحیه
shires U ناحیه
buffer area U ناحیه میانگیر
suppressor area U ناحیه بازدارنده
intermediate zone U ناحیه ی میانی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
arid area U ناحیه خشک
broca's area U ناحیه بروکا
active area U ناحیه فعال
motor area U ناحیه حرکتی
overflow area U ناحیه سرریز
audio range U ناحیه صوتی
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
area search U جستجوی ناحیه
output area U ناحیه خروجی
measuring range U ناحیه ی سنجش
baffle area U ناحیه کور
silva U ناحیه جنگلی
storage area U ناحیه انبارش
naval district U ناحیه دریایی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
common area U ناحیه مشترک
oral zone U ناحیه دهانی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
range of adjustment U ناحیه تنظیم
range of storke U ناحیه ضربه
fixed area U ناحیه ثابت
forbidden zone U ناحیه ممنوع
range of variation U ناحیه تغییر
residential area U ناحیه مسکونی
frequency region U ناحیه فرکانس
goldfield U ناحیه زرخیز
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
genital zone U ناحیه تناسلی
gold field U ناحیه زرخیز
recording eara U ناحیه ضبط
scan area U ناحیه پیمایش
depletion layer U ناحیه تخلیه
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
sector commander U فرمانده ناحیه
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه بحرانی
pyramidal area U ناحیه هرمی
radius of action U ناحیه رانندگی
critical region U ناحیه شاخص
edge zone U ناحیه لبه
dead space U ناحیه کور
littoral U ناحیه ساحلی
input area U ناحیه ورودی
depletion area U ناحیه تخلیه
sciatic U ناحیه چاربند
depletion zone U ناحیه تخلیه
heat affected zone U ناحیه پیوند
telephone area U ناحیه اتصال
range of variation U ناحیه انحراف
districts U ناحیه نظامی
regions U ناحیه نظامی
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
sector U خط کش ریاضی ناحیه
regions U ناحیه عملیات
boom swing U ناحیه لرزش
part U سهم ناحیه
zone U منطقه ناحیه
district U ناحیه نظامی
regions U ناحیه فضا
zones U منطقه ناحیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
Sept U ناحیه محصو
region U ناحیه عملیات
region U ناحیه نظامی
territorialization U ایجاد ناحیه
slums U ناحیه فقیرنشین
indifference zone U ناحیه خنثی
lumbar U ناحیه کمر
slum U ناحیه فقیرنشین
the abdominal region U ناحیه شکم
touch spot U ناحیه بساوشی
regionalism U ناحیه گرایی
terrain U زمین ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
two phase region U ناحیه دو فازی
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
region U ناحیه فضا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
naval district U ناحیه عملیات دریایی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
rimland U حومه ناحیه مرکزی
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
local area network U شبکه ناحیه محلی
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
zone U ناحیه دسته بندی
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
long wave range U ناحیه موج بلند
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
papa U پاپ کشیش ناحیه
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
coal field U ناحیه زغال خیز
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
shielding region U ناحیه حفافت کننده
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
climate U ناحیه اوضاع جوی
climates U ناحیه اوضاع جوی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
space charge U ناحیه بار فضا
papas U پاپ کشیش ناحیه
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
delinquency area U ناحیه بزه خیز
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
drilling range U ناحیه مته کاری
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
zones U ناحیه دسته بندی
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
catchment area U ناحیه تحت پوشش
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
superintendent registrar U سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
high frequency region of a spectrum U ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com