Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
efficiency
U
میزان لیاقت تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
rate of output
U
میزان تولید
sensor
U
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
honourableness
U
لیاقت
potency
U
لیاقت
religionless
U
بی لیاقت
deservingness
U
لیاقت
etiquette
U
لیاقت
efficiency
U
لیاقت
autarchy
U
لیاقت
autarky
U
لیاقت
desertless
U
بی لیاقت
ably
U
از روی لیاقت
eligibly
U
از روی لیاقت
competency
U
صلاحیت لیاقت
abilities
U
لیاقت صلاحیت
demerits
U
عدم لیاقت
ability
U
لیاقت صلاحیت
demerit
U
عدم لیاقت
meritoriousness
U
لیاقت استحقاق
proficient
U
وارد به فن با لیاقت
capably
U
از روی لیاقت
aptly
U
از روی لیاقت
aptitudes
U
شایستگی لیاقت
merit
U
لیاقت استحقاق
merited
U
لیاقت استحقاق
meriting
U
لیاقت استحقاق
merits
U
لیاقت استحقاق
aptitude
U
شایستگی لیاقت
certificate of capacity
U
مدرک ابراز لیاقت
certificate of achievement
U
مدرک ابراز لیاقت
efficiently
U
از روی کفایت و لیاقت
distinguished unit citation
U
نشان لیاقت یکان
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
citation
U
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
citations
U
تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
levels
U
میزان
volumes
U
میزان
noise level
U
میزان خش
libra
U
میزان
librae
U
میزان
scalage
U
میزان
level
U
میزان
unit
U
میزان
levelled
U
میزان
criterion
U
میزان
rates
U
میزان
leveled
U
میزان
rate
U
میزان
measure
U
میزان
volume
U
میزان
yardsticks
U
میزان
yardstick
U
میزان
amounted
U
میزان
At the rate of . On a scale of .
U
به میزان
adjustments
U
میزان
amount
U
میزان
amounting
U
میزان
infiltration rate
U
میزان
balance
U
میزان
balances
U
میزان
metre
U
میزان
amounts
U
میزان
adjustment
U
میزان
rhythms
U
میزان
rhythm
U
میزان
weight
U
میزان
units
U
میزان
metres
U
میزان
meter
U
میزان
meters
U
میزان
scales
U
میزان
remedies
U
درمان میزان
failure rate
U
میزان خرابی
remedied
U
درمان میزان
watermarks
U
تعیین میزان مد اب
watermark
U
تعیین میزان مد اب
ratings
U
میزان عوارض
evaporimter
U
میزان تبخیر
goodness of fit
U
میزان انطباق
incidence
U
میزان بروز
allowances
U
میزان مجاز
barometers
U
میزان الهواء
allowance
U
میزان مجاز
speeding
U
میزان شتاب
education stand
U
میزان تحصیلات
equilibration
U
میزان کردن
hygrometer
U
میزان الرطوبه
adjustment
میزان کردن
remedying
U
درمان میزان
remedy
U
درمان میزان
error rate
U
میزان خطا
barometer
U
میزان الهواء
speed
U
میزان شتاب
admission rate
U
میزان پذیرش
tuned
U
میزان شده
isometrics
U
دارای یک میزان
isometric
U
دارای یک میزان
performances
U
میزان کارائی
performance
U
میزان کارائی
humidity
U
میزان رطوبت
rating
U
میزان عوارض
collimate
U
میزان کردن
collision rate
U
میزان برخورد
conductance
U
میزان هدایت
effectiveness
U
میزان تاثیر
quantum
U
درجه میزان
birthrate
U
میزان موالید
beta librae
U
بتا- میزان
alpha librae
U
الفا- میزان
adjusts
U
میزان کردن
adjusting
U
میزان کردن
adjust
میزان کردن
modules
U
اندازه میزان
consumption rate
U
میزان مصرف
decrement
U
میزان کاهش
degree of protection
U
میزان حفافت
tuners
U
میزان ساز
degree of risk
U
میزان خطر
tuners
U
میزان کننده
tuner
U
میزان ساز
delta librae
U
دلتا- میزان
tuner
U
میزان کننده
demand surface
U
میزان تقاضا
calorimeter
U
میزان الحراره
discount rate
U
میزان تخفیف
par
U
میزان متوسط
data rate
U
میزان داده
damage criteria
U
میزان ضایعات
module
U
اندازه میزان
expenditure
U
میزان مصرف
precipitation
U
میزان بارندگی
precipitation
U
میزان رطوبت
contour line
U
خط میزان منحنی
gradients
U
میزان شیب
credit rating
U
میزان اعتبار
gradient
U
میزان شیب
tuning
U
میزان سازی
damage criteria
U
میزان خسارات
speeds
U
میزان شتاب
standardization
U
میزان کردن
rate of flow
U
میزان جریان
align
U
میزان کردن
rate of climb
U
میزان صعود
voltage balance
U
میزان ولتاژ
rain glass
U
میزان الهوا
rain glass
U
میزان سنج
Richter Scale
U
میزان ریشتر
quantity discount
U
میزان تخفیف
sprinkling
U
میزان اندک
height adjustment
میزان ارتفاع
resistance adjustment
میزان پایداری
tension adjustment
میزان فشار
measure
U
واحد میزان
availability
U
میزان دسترسی
tunes
U
میزان کردن
tune
U
میزان کردن
rate of loading
U
میزان بارگذاری
aligned
U
میزان کردن
rate of spending
U
میزان مخارج
meter
U
مقیاس میزان
meters
U
مقیاس میزان
survival rate
U
میزان ماندگاری
to figure up
مبلغ یا میزان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com