Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diesel ramjet
U
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
burners
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner
U
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
wobble pump
U
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Ultimedia
U
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند
afterburning
U
عملیات بعد از احتراق سوخت
fuelling
U
سوخت موتور
fuels
U
سوخت موتور
fuel
U
سوخت موتور
fueled
U
سوخت موتور
fuelled
U
سوخت موتور
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
diesel fuel oil filter
U
صافی سوخت موتور دیزل
residence time
U
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
jet a
U
سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
bi fuel
U
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
hybrid circuit
U
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
gasoline
U
سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
into plane service
U
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
best power mixture
U
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
brake specific fuel consumption
U
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
damping vane
U
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
state chicken
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
state tiger
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
PIA
U
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
hollerith code
U
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
drives
U
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drive
U
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
personal
U
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
allocations
U
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocation
U
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
brouter
U
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
valve gear
U
مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
burner frame
U
سوخت
stoker
U
سوخت
dissimilation
U
سوخت
combustion
U
سوخت
fuels
U
سوخت
fuel
U
سوخت
catabolism
U
سوخت
firing
U
سوخت
fuelled
U
سوخت
fueled
U
سوخت
power fuel
U
سوخت
gasoline
U
سوخت
fuelling
U
سوخت
propellants
U
سوخت
propellant
U
سوخت
internal combustion engines
U
موتور احتراق داخلی
ignition system
U
سیستم احتراق موتور
internal combustion engine
U
موتور احتراق داخلی
order of fire
U
ترتیب احتراق موتور
teleprinter
U
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters
U
واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
jet
U
سوخت پاش
metabolical
U
سوخت وسازی
atomizers
U
سوخت پاش
jets
U
سوخت پاش
atomisers
U
سوخت پاش
motor fule
U
سوخت موتوری
fueling
U
سوخت گیری
tankers
U
مخزن سوخت
tanker
U
مخزن سوخت
thickened fuel
U
سوخت جامد
fuelling
U
سوخت دادن
fossil fuels
U
سوخت سنگوارهای
jetted
U
سوخت پاش
metabolism
U
سوخت و ساز
feeders
U
سوخت رسان
metabolism
U
سوخت وساز
stoke
U
سوخت ریختن در
stoked
U
سوخت ریختن در
chemical fuel
U
سوخت شیمیایی
aviation fuel
U
سوخت هواپیما
stoking
U
سوخت ریختن در
ion burn
U
یون سوخت
octane
U
سوخت ماشینی
colloidal propeller
U
سوخت کلوئیدی
feeder
U
سوخت رسان
metabolisms
U
سوخت وساز
metabolisms
U
سوخت و ساز
avgas
U
سوخت طیاره
jetting
U
سوخت پاش
refuelling
U
سوخت گیری
domestic fuel
U
سوخت خانگی
fuels
U
سوخت دادن
bulk petroleum
U
سوخت مخزنی
stokes
U
سوخت ریختن در
oil firing
U
سوخت روغنی
liquid propellant
U
سوخت مایع
liquid fuel
U
سوخت مایع
stoker
U
سوخت انداز
carburator
U
سوخت رسان
fossil fuel
U
سوخت سنگوارهای
it excited my pity
U
دلم سوخت
fuel tank
U
مخزن سوخت
tank
U
ماشین سوخت
refuels
U
سوخت گیری
fuel meter
U
سوخت سنج
fule injection
U
تزریق سوخت
fuel manifold
U
چندراهی سوخت
solid propellant
U
سوخت جامد
fuel
U
سوخت دادن
refuel
U
سوخت گیری
atomisers
U
سوخت افشان
firemen
U
سوخت گیر
The house burned down .
U
خانه سوخت
fuel consumption
U
مصرف سوخت
raw fuel
U
سوخت خام
fuel storage
U
انبار سوخت
fuel tap
U
شیر سوخت
choke
U
دریچه سوخت
choked
U
دریچه سوخت
fule pump
U
پمپ سوخت
fire teazer
U
سوخت انداز
chokes
U
دریچه سوخت
fuel pump
U
پمپ سوخت
firer
U
سوخت انداز
fuel air pump
U
بوستر سوخت
fuel injection
U
سوخت رسانی
fule pump
U
تلمبه سوخت
rocket fuel
U
سوخت موشک
burner
U
سوخت پاش
fuelled
U
سوخت دادن
solid fuel
U
سوخت جامد
fuel gas
U
سوخت گازی
fireman
U
سوخت گیر
atomizers
U
سوخت افشان
fuel engineering
U
مهندسی سوخت
rocket fuel
U
سوخت راکت
atomizer
U
سوخت پاش
fuel filter
U
صافی سوخت
gas fuel
U
سوخت گازی
atomizer
U
سوخت افشان
refueled
U
سوخت گیری
firemen
U
سوخت انداز
fuel grade
U
درجه سوخت
fireman
U
سوخت انداز
fuel economy
U
اقتصاد سوخت
feed tank
U
مخزن سوخت
burners
U
سوخت پاش
metabolic
U
سوخت و سازی
fueled
U
سوخت دادن
refueling
U
سوخت گیری
refuelled
U
سوخت گیری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
timing
U
تنظیم زمان احتراق موتور
graphics
U
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
fuel reserve tank
U
مخزن ذخیره سوخت
fuel injection system
U
سیستم تزریق سوخت
firing
U
عمل سوخت دادن
refuel
U
سوخت گیری کردن
overfeed
U
زیاد سوخت رساندن به
fuel oil mixture
U
مخلوط روغن و سوخت
peptized fuel
U
سوخت تغلیظ شده
fuel supply line
U
لوله سوخت رسانی
fuel supply pump
U
پمپ سوخت رسانی
breeder rocket
U
راکت سوخت ساز
air/fuel ratio
U
نسبت هوا به سوخت
refuelling
U
تجدید سوخت کردن
refuel
U
تجدید سوخت کردن
refueled
U
تجدید سوخت کردن
refueled
U
سوخت گیری کردن
refueling
U
تجدید سوخت کردن
to mend the fire
U
سوخت به اتش رساندن
refueling
U
سوخت گیری کردن
thickened fuel
U
سوخت تغلیظ شده
baf
U
ضریب تعدیل سوخت
metabolic reaction
U
واکنش سوخت و سازی
refuelled
U
تجدید سوخت کردن
What can't be cured must be endured.
<idiom>
U
باید سوخت و ساخت.
natural gas firing
U
سوخت گاز طبیعی
fuel tank vent
U
هواکش تانک سوخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com