Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enterprise
U
موسسه اقتصادی
enterprises
U
موسسه اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
firm
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmer
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmest
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms
U
واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
enterprise
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprises
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
joint enterprise
U
موسسه اقتصادی مشترک
Other Matches
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
institutionalize
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
stablishment
U
موسسه
institution
U
موسسه
enterprise
U
موسسه
corporation
U
موسسه
corporations
U
موسسه
enterprises
U
موسسه
inst
U
موسسه
establishment
U
موسسه
institute
U
موسسه
institutes
U
موسسه
instituting
U
موسسه
establishments
U
موسسه
instituted
U
موسسه
charity
U
موسسه خیریه
bindery
U
موسسه صحافی
charities
U
موسسه خیریه
charitable institution
U
موسسه خیریه
economic unit
U
موسسه دولتی و ...
translation agency
U
موسسه ترجمه
civilian enterprise
U
موسسه غیرنظامی
correctional institution
U
موسسه تادیبی
closed shops
U
موسسه کارشناسی
closed shop
U
موسسه کارشناسی
credit institution
U
موسسه اعتباری
discount house
U
موسسه تنزیل
finance house
U
موسسه مالی
foundation
U
موسسه خیریه
businesses
U
موسسه بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
pawnshop
U
موسسه رهنی
entities
U
موسسه مستقل
entity
U
موسسه مستقل
foundress
U
موسسه بانیه
installations
U
موسسه نظامی
installation property
U
مایملک موسسه
installation
U
موسسه نظامی
wiring
U
موسسه سیم سازی
carrier
U
موسسه حمل و نقل
carriers
U
موسسه حمل و نقل
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
charles babbage institute
U
موسسه چارلز بابیج
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
establishments
U
موسسه دسته کارکنان
establishment
U
موسسه دسته کارکنان
shipping agent
U
موسسه حمل کالا
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
nonprofit firm
U
موسسه غیر انتفاعی
consolidation
U
ادغام دو یا چند موسسه
social service
U
موسسه تعاون اجتماعی
social welfare
U
موسسه رفاه اجتماعی
consolidation
U
ادغام دو یاچند موسسه
sovkhoz
U
موسسه کشاورزی وروستایی
jobholder
U
عضو ثابت موسسه
financial intermediary
U
موسسه مالی واسطه
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
clearinghouse
U
موسسه تهاتری لندن انبار
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی
actual carrier
U
موسسه حمل و نقل واقعی
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
principals
U
رئیس موسسه اثاثه ارثی
principal
U
رئیس موسسه اثاثه ارثی
contracting carrier
U
موسسه حمل و نقل موردقرارداد
american national standards institute
U
موسسه ملی استانداردهای امریکا
business combination
U
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
haute couturer
U
موسسه طراحی لباس ومد بانوان
corporations
U
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
interoffice
U
مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
icot
U
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
outsider
U
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsiders
U
موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
corporation
U
شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
discount house
U
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
net net worth
U
ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
institute for
U
professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
house organ
U
مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
combination
U
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
economic
U
اقتصادی
economical
U
اقتصادی
economies
U
اقتصادی
economy
U
اقتصادی
socio economic
U
اقتصادی
long run
U
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
economic rehabilitation
U
توانبخشی اقتصادی
economic reconstruction
U
تجدیدساخت اقتصادی
economic reconstruction
U
نوسازی اقتصادی
economic progress
U
پیشرفت اقتصادی
economic recession
U
رکود اقتصادی
economic prosprity
U
رونق اقتصادی
economic progress
U
ترقی اقتصادی
economic prosperity
U
رونق اقتصادی
economic relations
U
روابط اقتصادی
economic system
U
نظام اقتصادی
economic surplus
U
مازاد اقتصادی
economic structure
U
بنیان اقتصادی
economic structure
U
ساختار اقتصادی
economic statistics
U
امارهای اقتصادی
economic stabilization
U
تثبیت اقتصادی
economic stability
U
ثبات اقتصادی
economic significance
U
اهمیت اقتصادی
economic self sufficiency
U
خودکفائی اقتصادی
economic sanctions
U
مجازاتهای اقتصادی
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
economic resources
U
منابع اقتصادی
economic rent
U
بهره اقتصادی
economic rent
U
اجاره اقتصادی
economic profit
U
سود اقتصادی
economic problems
U
مشکلات اقتصادی
economic problems
U
مسائل اقتصادی
economic motivation
U
انگیزه اقتصادی
economic modernization
U
نوسازی اقتصادی
economic model
U
الگوی اقتصادی
economic mobilization
U
بسیج اقتصادی
economic method
U
روش اقتصادی
economic maturity
U
کمال اقتصادی
economic maturity
U
بلوغ اقتصادی
economic man
U
انسان اقتصادی
economic life
U
عمر اقتصادی
enterprises
U
بنگاه اقتصادی
economic motivation
U
مشوق اقتصادی
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی
enterprises
U
تشکیلات اقتصادی
economic principles
U
اصول اقتصادی
economic pressure
U
فشار اقتصادی
economic power
U
قدرت اقتصادی
economic potential
U
نیروی اقتصادی
economic potential
U
قدرت اقتصادی
economic policy
U
سیاست اقتصادی
economic plan
U
برنامه اقتصادی
economic paradoxes
U
تناقضات اقتصادی
economic organization
U
سازمان اقتصادی
enterprise
U
بنگاه اقتصادی
economic law
U
قانون اقتصادی
economic theory
U
نظریه اقتصادی
Economic enciclement ( blockade , embargo ) .
U
محاصره اقتصادی
slumps
U
رکود اقتصادی
economic friction
U
اصطکاک اقتصادی
socioeconomic
U
اجتماعی- اقتصادی
shortcut
U
طریقه اقتصادی
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
schools of economics
U
مکتبهای اقتصادی
depression
U
رکود اقتصادی
depression
U
بحران اقتصادی
slumping
U
رکود اقتصادی
slump
U
رکود اقتصادی
economic refugee
U
پناهنده اقتصادی
slumped
U
رکود اقتصادی
depressions
U
رکود اقتصادی
depressions
U
بحران اقتصادی
economic waste
U
اتلاف اقتصادی
economic warfare
U
مبارزه اقتصادی
economic warfare
U
جنگ اقتصادی
economic variable
U
متغیر اقتصادی
economic value
U
ارزش اقتصادی
economic unity
U
یکپارچگی اقتصادی
enterprise
U
تشکیلات اقتصادی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
economic trend
U
روند اقتصادی
economic thought
U
اندیشه اقتصادی
economic wealth
U
ثروت اقتصادی
economic welfare
U
رفاه اقتصادی
economy factor
U
ضریب اقتصادی
entrepreneur
U
کارفرمای اقتصادی
entrepreneurs
U
کارفرمای اقتصادی
boom
U
جهش اقتصادی
boomed
U
جهش اقتصادی
homo economicus
U
انسان اقتصادی
booming
U
جهش اقتصادی
booms
U
جهش اقتصادی
flucuations
U
نوسانات اقتصادی
equilibrium
U
تعادل اقتصادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com