English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
destruction site U منطقه تخریب مهمات محل تخریب
destruction area U منطقه تخریب مهمات
inert ammunition U مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
rack U قفسه مهمات و وسایل
racks U قفسه مهمات و وسایل
wracked U قفسه مهمات و وسایل
wracks U قفسه مهمات و وسایل
racked U قفسه مهمات و وسایل
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
practice ammunition U مهمات مخصوص تمرین هدف
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
ordnace U مهمات
munition U مهمات
munitions U مهمات
ordnance U مهمات
ammo U مهمات
ammunition U مهمات
ammunition pit U زاغه مهمات
ammunition pit U چاله مهمات
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
load U بارگیری مهمات
ammunition lot U نوبه مهمات
magazines U انبار مهمات
ammunition identification code U کد شناسایی مهمات
inert ammunition U مهمات بی اثر
drill ammunition U مهمات مشقی
magazine U انبار مهمات
ammunition handler U متصدی مهمات
ammunition trains U بنه مهمات
armed ammunition U مهمات مسلح
cook off U گل کردن مهمات
explosive ordnance U مهمات منفجره
chemical ammunition U مهمات شیمیایی
caisson U واگون مهمات
caisson U صندوق مهمات
fixed ammunition U مهمات ثابت
blank ammunition U مهمات مشقی
blank ammunition U مهمات مانوری
tracer U مهمات رسام
ball ammunition U مهمات مانوری
igloo space U زاغههای مهمات
artillery ammunition U مهمات توپخانه
loads U بارگیری مهمات
lot U نوبه مهمات
ammunition dump U زاغه مهمات
ammunition barricade U بستههای مهمات
service ammunition U مهمات جنگی
live ammunition U مهمات جنگی
service ammunition U مهمات رزمی
inert U مهمات مشقی
separate loading U مهمات مجزا
munitioneer U مهمات ساز
bunkers U زاغه مهمات
bunker U زاغه مهمات
munitions of war U مهمات جنگی
practice ammunition U مهمات مشقی
piggy back U کیسه مهمات
ammunition carrier U مهمات بیار
separate ammunition U مهمات مجزا
ammo zero U مهمات تمام
ammunition dump U انبار مهمات
tracers U مهمات رسام
ammunition depot U انبار مهمات
live U مهمات جنگی
lived U مهمات جنگی
inert ammunition U مهمات مشقی
caves U زاغه مهمات
ammunition credit U سهمیه مهمات
cave U زاغه مهمات
ammunition condition U وضعیت مهمات
ammunition chest U جعبه مهمات
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
arsenals U انبار مهمات جنگی
arsenal U انبار مهمات جنگی
gun room U مخزن مهمات درکشتی
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
type load U نوع مهمات هواپیما
prescribed load U بار مهمات مجاز
shell room U انبار مهمات ناو
semifixed U مهمات نیمه ثابت
ammunition credit U سهمیه مهمات ذخیره
type load U نوع بار مهمات
ammo plus U مهمات بیش از نصف
ordnance U مهمات ساز وبرگ
ammunition point U نقطه اماد مهمات
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
ammunition lift capability U مقدورات حمل مهمات
igloo space U زاغه بتونی مهمات
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
ammunition day of supply U روز اماد مهمات
ammunition depot U محل تدارک مهمات
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
lot number U شماره نوبه مهمات
paracaisson U گاری مهمات کش دستی
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
magazine space U محوطه زاغه مهمات
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
armement U مهمات کشتی جنگی
required supply rate U نواخت مهمات مورد نیاز
feed belt U نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
deck board U کف یا رویه پالت حمل مهمات
dunnage U روپوش مهمات ضربه گیر
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition lift capability U فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
depots U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
color band U نوار رنگی روی جعبه مهمات
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulins U بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ordnance service U خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
ordnance data U اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
magazine flooding system U سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
small lot U نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
magazine space U زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
tarpaulin U بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ammunition and toxic material open space U انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
inventory lot U نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
depot U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
delivery U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
deliveries U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
season cracking U ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
demolition kit U جعبه وسایل تخریب
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state U در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
cratering charge U خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
limber chest U جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dump U انبار موقتی زاغه مهمات انبار
deep targets U هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
gear U ابزار وسایل لباس مخصوص
gears U ابزار وسایل لباس مخصوص
geared U ابزار وسایل لباس مخصوص
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
workbag U کیف مخصوص وسایل کار جعبه خیاطی
imagery collateral U وسایل و ابزار مخصوص کمک به تفسیر عکس هوایی
objectivism U ادبیات و هنر مادی مادی گرایی
pallets U چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallet U چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
underwater demolition U تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
graphics U ترمینال مخصوص با نمایش گرافیکی با resoleetion بالا و صفحه گرافیکی و سایر وسایل ورودی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
unexploded U عمل نکرده مهمات عمل نکرده
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
substitute goals U هدفهای جانشین
national objectives U هدفهای ملی
deep targets U هدفهای عمیق
linear target U هدفهای درخط
successive objective U هدفهای متوالی
linear target U هدفهای خطی
surface targets U هدفهای سطحی
mission objectives U هدفهای ماموریت
economic ends U هدفهای اقتصادی
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
air target chart U نقشه هدفهای هوایی
surface targets U هدفهای روی سطح اب
joint strategic objectives U هدفهای مشترک استراتژیکی
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com