Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I'm fine with it.
<idiom>
U
من باهاش مشکلی ندارم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i have no knowledge of it
U
هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
it has escaped my remembrance
U
در یاد ندارم بخاطر ندارم
I'm uneasy about it.
U
من باهاش راحت نیستم.
with all the fixings
[American E]
U
با همه و هر چیزی که باهاش می آید
with all the trimmings
U
با همه و هر چیزی که باهاش می آید
a wedding with all the trimmings
[fixings]
U
یک عروسی با هر چیزی که باهاش می آید
with all the frills
U
با همه تزئینات که باهاش می آید
I don't know what to do with that.
U
من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
no sweat
<idiom>
U
مشکلی نیست
you bet/you bet your boots/you bet your life
<idiom>
U
بدون هیچ مشکلی
We are confronting a difficult problem.
U
با مسأله مشکلی روبرو هستیم
problem
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
problems
U
یافتن پاسخ برای مشکلی
He is absolutely determined to go and there's just no reasoning with him.
U
او
[مرد]
کاملا مصمم است برود و باهاش هیچ چک و چونه نمیشه زد.
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem.
U
گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
U
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
application
U
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
applications
U
کاری که یک کامپیوتر انجام میدهد یا مشکلی که حل میکند
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.
U
رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود
All right?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
Is everything all right?
U
حالت خوب است؟
[هیچ مشکلی نداری؟]
carbon ribbon
U
ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
softest
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
U
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
catastrophic error
U
مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
bad break
U
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود
i have nothing
U
ندارم
I am dead broke . I am penniless.
U
یک غاز هم ندارم
Are there any messages for me?
U
من پیغامی ندارم؟
I don't have a fork.
من چنگال ندارم.
I don't have a spoon.
من قاشق ندارم.
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
I don't have a knife.
من چاقو ندارم.
i am not a with him
U
با او اشنایی ندارم
i have no objection to that
U
به ان اعتراضی ندارم
i cannot bear him
U
حوصله او را ندارم
i dont meant it
U
مقصودی ندارم
i am not in
U
حالش را ندارم
i do not feel like working
U
کار کردن ندارم
I don't like this.
من این را دوست ندارم.
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
i am reluctant to go
U
میل ندارم بروم
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
No offence!
U
قصد اهانت ندارم!
No harm meant!
U
قصد اهانت ندارم!
My pain has gone.
U
دیگر درد ندارم.
I have no small change.
U
من پول خرد ندارم.
I'm not worth it.
U
من ارزش اونو ندارم.
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
I am not in the mood.
U
حال وحوصله ندارم
I am sore at her. Iam bitter about her.
U
ازاودل خوشی ندارم
I have nothing to do with politics.
U
کاری به سیاست ندارم
I'm up to my ears
<idiom>
U
فرصت سر خاراندن ندارم
I have no place (nowhere) to go.
U
جایی ندارم بروم
I cant do any crystal – gazing .
U
علم غیب که ندارم
I have nothing against you .
U
با شما مخالفتی ندارم
i reck not of danger
U
من باکی از خطر ندارم
I have nothing to do with him .
U
با اوسر وکاری ندارم
I don't have it in my power to help you.
U
من توانایی کمک به شما را ندارم.
I am minding my own business.
U
کاری بکار کسی ندارم
She is not concerned with all that .
U
با این کارها کاری ندارم
I have nothing more to say .
U
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
I havent heard of her for a long time.
U
مدتها است از او خبری ندارم
I am tied up ( engaged ) on Saturday .
U
شنبه گرفتارم ( وقت ندارم )
i have nothing else
U
هیچ چیز دیگر ندارم
i have no other place to go
U
جای دیگری ندارم که بروم
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
I cant take (stand) it any longer.
U
بیش از این تاب ندارم
I dislike dull colors .
U
رنگهای مات را دوست ندارم
I have no doubt that you wI'll succeed.
U
تردیدی ندارم که موفق می شوید
I dont wish ( want ) to malign anyone .
U
میل ندارم بد کسی را بگویم
I have lost my interest in football .
U
دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
i have no money about me
U
با خود هیچ پولی ندارم
That is fine by me if you agree.
U
اگر موافقی من هم حرفی ندارم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
ido not feel my legs
U
نیروی ایستادن یا راه رفتن ندارم
I have no claim to this house.
U
نسبت به این خانه ادعایی ندارم
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate.
U
فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
To regain consciousness. to come to.
U
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
You must be joking (kidding).
U
شوخی می کنی ( منکه باور ندارم )
I am not concerned with whether or not it was tru the mI'll .
U
با راست ودروغ بودن آن کاری ندارم
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
It is of no interest to me at all.
U
من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
I have nothing to declare.
چیزی برای گمرک دادن ندارم.
fault
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
I don't socialize much these days.
U
این روزها من با مردم خیلی رفت و آمد ندارم.
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
U
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
how much does a vacation cost?
[American E]
[when amount is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
U
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
It is too expensive for me to buy ( purchase ).
U
برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
state lamb
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
i take no interest in that
U
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
I simply cant concentrate.
U
حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
I am running out of money .
U
پول من تمام شد.
[من دیگر پول ندارم.]
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
U
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com