Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Qainat
U
منطقه قائنات در استان خراسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lion rug
U
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
Khurasan
U
خراسان
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
counties
U
استان
provinces
U
استان
nomarchy
U
استان
county
U
استان
shires
U
استان
province
U
استان
provice
U
استان
eparchy
U
استان
shire
U
استان
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
state bank
U
بانک استان
court of province
U
دادگاه استان
Zanjan
U
استان زنجان
courts of appeal
U
دادگاه استان
state
U
دولت استان
state-
U
دولت استان
stated
U
دولت استان
stating
U
دولت استان
Azerbaijan
U
استان آذربایجان
Moldavia
U
استان ملداوی
massachusetts
U
استان ماساچوست
massachusett
U
استان ماساچوست
states
U
دولت استان
court of appeal
U
دادگاه استان
sectionalism
U
استان گرایی
manchuria
U
استان منچوری
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Quchan
U
قوچان
[شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
county town
U
حاکم نشین استان
county magestrate
U
قاضی دادگاه استان
upstater
U
اهل شمال استان
welch
U
اهل استان ولزانگلستان
county towns
U
حاکم نشین استان
maritime
U
استان بحری یاساحلی
pomeranian
U
اهل استان "ژپومرانیا"
shire
U
به استان تقسیم کردن
shires
U
به استان تقسیم کردن
the story is at an end
U
استان به پایان رسیده است
Nain
U
شهر نائین در استان اصفهان
posse comitatus
U
قدرت قانونی یک بخش یا یک استان
welcher
U
اهل استان ولز انگلستان
welsher
U
اهل استان ولز انگلستان
Welsh
U
اهل استان ولز انگلستان
state flower
U
گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
hawk eye
U
کنیه اهل استان ایوا
sectionalism
U
طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
quebec
U
استان " کبک " در مشرق کانادا
hoosier
U
لقب استان ومردم ایندیانا
texas
U
استان تکزاس درکشورهای متحده امریکا
jayhawker
U
لقب اهالی استان کانزاس دراتازونی
tarheel
U
اهل استان کارولینای شمالی امریکا
propretor
U
کنسول فرماندار استان قدیم روم
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
illinois
U
استان >ایلی نویز< در ایالت متحده امریکا
the principality
U
استان WALES که اسما بران حکومت دارد
the principality of wales
U
استان WALES که اسما بران حکومت دارد
state attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state's attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
general grant
U
کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
Rudbar
U
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Farahan
U
فراهان
[این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
Reihan
U
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Sarouk
U
ساروق
[حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
zones
U
منطقه
sectors
U
منطقه
sector
U
منطقه
region
U
منطقه
regions
U
منطقه
area
U
منطقه
regional
<adj.>
U
منطقه ای
local
<adj.>
U
منطقه ای
areas
U
منطقه
zone
U
منطقه
locale
U
منطقه
belts
U
منطقه
belted
U
منطقه
belt
U
منطقه
districts
U
منطقه
district
U
منطقه
separation zone
U
منطقه حد
territory
U
منطقه
territories
U
منطقه
shingles
U
منطقه
blocked
U
منطقه
blocks
U
منطقه
block
U
منطقه
locales
U
منطقه
firing area
U
منطقه تیراندازی
defense zone
U
منطقه پدافند
weaving section
U
منطقه همبری
defense sector
U
منطقه پدافندی
weaving section
U
منطقه تقاطع
vital area
U
منطقه حیاتی
floral zone
U
منطقه گیاهی
defended area
U
منطقه زیرپدافند
defiladed area
U
منطقه پوشیده
feasible region
U
منطقه امکانپذیر
demilitarized zone
U
منطقه بی طرف
dispersal area
U
منطقه پراکندگی
drop zone
U
منطقه فرود
destruction site
U
منطقه تخریب
zone of action
U
منطقه عمل
strike zone
U
منطقه خط سیر
exclusion area
U
منطقه ممنوعه
to move
[across]
U
[از]
[منطقه ای]
رد شدن
demilitarized zone
U
منطقه غیرنظامی
dead spot
U
منطقه ساکت
dead area
U
منطقه بیروح
danger zone
U
منطقه خطر
target area
U
منطقه هدف
communication zone
U
منطقه مواصلات
commercial area
U
منطقه تجاری
combat zone
U
منطقه رزم
combat area
U
منطقه رزم
caution area
U
منطقه خطر
collecting point
U
منطقه تجمع
coastal zone
U
منطقه ساحلی
closed area
U
منطقه ممنوعه
closed area
U
منطقه بسته
cone of silence
U
منطقه کور
contact area
U
منطقه تماس
contact area
U
منطقه اخذتماس
trains area
U
منطقه بنه
danger area
U
منطقه خطرناک
danger area
U
منطقه خطر
torrid zone
U
منطقه حاره
the frigid zone
U
منطقه منجمده
crossing area
U
منطقه عبور
critical region
U
منطقه بحرانی
tensile zone
U
منطقه کششی
the frigid zone
U
منطقه افسرده
controlled area
U
منطقه ممنوعه
control area
U
منطقه کنترل
contiguous zone
U
منطقه مجاور
cerebral localization
U
منطقه بندی مخ
safe area
U
منطقه امن
neutral zone
U
منطقه بی طرف
neutral zone
U
منطقه خنثی
military area
U
منطقه نظامی
middle latitude
U
منطقه معتدله
sector of fire
U
منطقه اتش
sector of search
U
منطقه کاوش
seepage area
U
منطقه نفوذ
low pressure
U
منطقه کم فشار
lodgment area
U
منطقه استقرار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com