Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
underdeveloped
U
توسعه نیافته
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
extending
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
unmitigated
U
تخفیف نیافته
untaught
U
تعلیم نیافته
unbred
U
پرورش نیافته
unregenerated
U
دوباره حیات نیافته
unregenerate
U
دوباره حیات نیافته
immature
U
رشد نیافته نابهنگام
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
exoterical
U
خارجی جهری بدرون راه نیافته
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
underdeveloped
U
رشد کافی نیافته عقب افتاده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
COMAL
U
زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
upgrowth
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
developments
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
promotions
U
توسعه
development
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
outspread
U
توسعه
extensions
U
توسعه
extension
U
توسعه
promotion
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
increment
U
توسعه
increments
U
توسعه
amplification
U
توسعه
expansion
U
توسعه
spreads
U
توسعه
spread
U
توسعه
promotes
U
توسعه دادن
pattern of development
U
الگوی توسعه
phasess of development
U
مراحل توسعه
research and development
U
تحقیق و توسعه
extendable
U
توسعه پذیر
spreads
U
توسعه دادن
rural development
U
توسعه روستائی
path of expansion
U
مسیر توسعه
promoting
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
promoted
U
توسعه دادن
increscent
U
زیادی توسعه
enlarged
U
توسعه دادن
regional development
U
توسعه ناحیهای
enlarge
U
توسعه دادن
expansive
U
متمایل به توسعه
regional development
U
توسعه منطقهای
enlarging
U
توسعه دادن
enrich
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
enriching
U
توسعه دادن
enlarges
U
توسعه دادن
extensible
U
توسعه پذیر
extensibility
U
توسعه پذیری
economic development
U
توسعه اقتصادی
uneven development
U
توسعه نامتوازن
development plan
U
برنامه توسعه
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
open out
U
توسعه دادن
developement
U
توسعه دادن
spread
U
توسعه دادن
to open out
U
توسعه دادن
social development
U
توسعه اجتماعی
technical development
U
توسعه فنی
development tools
U
ابزار توسعه
development bank
U
بانک توسعه
development time
U
زمان توسعه
increases
U
توسعه دادن
increased
U
توسعه دادن
increase
U
توسعه دادن
cultural development
U
توسعه فرهنگی
self development
U
توسعه نفس
export promotion
U
توسعه صادرات
expandsionism
U
توسعه طلبی
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
expandability
U
قابلیت توسعه
historical development
U
توسعه تاریخی
expansionism
U
توسعه طلبی
expansionist
U
توسعه طلبی
monetary expansion
U
توسعه پولی
urban renewal
U
توسعه شهری
development policy
U
سیاست توسعه
amplification
U
توسعه تقویت
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
exepandable
U
قابل توسعه
expansion
U
گسترش توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
expanse
U
بسط و توسعه
extend
U
توسعه دادن
boom
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه عظیم
boomed
U
توسعه یافتن
progation
U
توسعه تکثیر
extends
U
توسعه دادن
pole of development
U
قطب توسعه
to unfold
U
توسعه دادن
under development
U
دردست توسعه
internal development
U
توسعه داخلی
booming
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه یافتن
develops
U
توسعه دادن
combat development
U
توسعه رزمی
boom
U
توسعه عظیم
develop
U
توسعه دادن
booms
U
توسعه یافتن
extending
U
توسعه دادن
booms
U
توسعه عظیم
developed contries
U
ممالک توسعه یافته
to spread
[across]
[over]
U
توسعه یافتن
[سرتاسر]
extensible language
U
زبان توسعه پذیر
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
develops
U
توسعه دادن اشکارکردن
development cost
U
هزینه توسعه در تولیدمحصول
extendible
U
قابل توسعه کش دار
characteristics of underdevelopment
U
ویژگیهای توسعه نیافتگی
development planning
U
برنامه ریزی توسعه
extended memory
U
حافظه توسعه یافته
extended precision
U
دقت توسعه یافته
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
step backwards
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
development countries
U
کشورهای قابل توسعه
development system
U
سیستم توسعه یافته
desired rate of development
U
نرخ مطلوب توسعه
inextension
U
عدم امتداد یا توسعه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com