Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frontal association area
U
منطقه ارتباطی پیشانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
HyperTerminal
U
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
brows
U
پیشانی
foreheads
U
پیشانی
haffit
U
پیشانی
fascia
U
پیشانی
foreheand
U
پیشانی
brow
U
پیشانی
sinciput
U
پیشانی
face
U
پیشانی
faces
U
پیشانی
front view
U
پیشانی
haffet
U
پیشانی
frontal
U
پیشانی
front face
U
پیشانی
forehead
U
پیشانی
fascias
U
پیشانی
metopic
U
وابسته به پیشانی
frontlet
U
پیشانی بند
entablature
U
پیشانی در معماری
frontal bone
U
استخوان پیشانی
frontal lobe
U
قطعه پیشانی
coronets
U
پیشانی بند
coronet
U
پیشانی بند
head band
U
پیشانی بند
head lamp
U
چراغ پیشانی
crownet
U
پیشانی بند
riser
U
پیشانی پله
prefrontal
U
پیش پیشانی
headband
U
پیشانی بند
retreating forehead
U
پیشانی تو رفته
headbands
U
پیشانی بند
bevelled edge weld
U
جوش درز پیشانی
frontlet
U
پیشانی اسب وغیره
beetle brow
U
پیشانی پیش امده
kow-towing
U
پیشانی بر زمین نهادن
frontal lobe syndrome
U
نشانگان قطعه پیشانی
face
U
پیشانی جنگی گلنگدن
to knock head
U
پیشانی برخاک نهادن
kotow
U
پیشانی برخاک نهادن
nasofrontal
U
وابسته به بینی و پیشانی
corsa
U
[پیشانی در گچ بری سر ستونها]
kow-tow
U
پیشانی بر زمین نهادن
kow-tows
U
پیشانی بر زمین نهادن
shim
U
خط سفید پیشانی اسب
kowtow
U
پیشانی برخاک نهادن
white face
U
جانور پیشانی سفید
frontonasal
U
مربوط به پیشانی وبینی
forelocks
U
کاکل موی پیشانی
forelock
U
کاکل موی پیشانی
frontomalar bone
U
استخوان پیشانی وگونه
prefrontal cortex
U
قشر پیش پیشانی
faces
U
پیشانی جنگی گلنگدن
foretop
U
کاکل موی پیشانی
frontomalar
U
مربوط به پیشانی وگونه
kow-towed
U
پیشانی بر زمین نهادن
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
phylactery
U
پیشانی بند وباز وبند
front
U
خط اول میدان رزم پیشانی
fronting
U
خط اول میدان رزم پیشانی
diadem
U
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
sinus
U
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
sinuses
U
درون حفرههای پیشانی وگونه ها
glabella
U
برامدگی پیشانی میان دو ابرو
diadems
U
سربندیا پیشانی بند پادشاهان
breech head
U
پیشانی جنگی گلنگدن یا کولاس
frisette
U
حلقه زلف روی پیشانی زنانfrieze
architrave-cornice
U
[پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
lovelock
U
طره زلف روی پیشانی یا شقیقه
kow-towed
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
to knock head
U
چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kow-towing
U
زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
head space
U
فاصله بین پیشانی جنگی گلنگدن و انتهای لوله
kotow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
kowtow
U
سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
english toy spaniel
U
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
dentil-band
U
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
inconsequence
U
بی ارتباطی
disconnectedness
U
بی ارتباطی
long distance line
U
خط ارتباطی
tie line
U
خط ارتباطی
incorerence rency
U
بی ارتباطی
irrelation
U
بی ارتباطی
communication line
U
خط ارتباطی
communication channel
U
مجرای ارتباطی
communication cable
U
کابل ارتباطی
answer/originate
U
رسانه ارتباطی
routes of communication
U
مسیرهای ارتباطی
trunk cable
U
کابل ارتباطی
association pathway
U
گذرگاه ارتباطی
networks
U
شبکه ارتباطی
association nuclei
U
هستههای ارتباطی
network
U
شبکه ارتباطی
association areas
U
مناطق ارتباطی
association neuron
U
نورون ارتباطی
communication channel
U
کانل ارتباطی
routes of communication
U
کانالهای ارتباطی
communication interface
U
میانجی ارتباطی
communication system
U
نظام ارتباطی
communication protocol
U
پروتکل ارتباطی
communication network
U
شبکه ارتباطی
communication link
U
اتثال ارتباطی
communication link
U
پیوند ارتباطی
communication circuit
U
مدار ارتباطی
communications terminal
U
ترمینالهای ارتباطی
communication device
U
دستگاه ارتباطی
telecommunication cable
U
کابل ارتباطی
long distance cable
U
کابل ارتباطی
communication channels
U
وسایل ارتباطی
communication channel
U
کانال ارتباطی
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
communication control character
U
کاراکتر کنترل ارتباطی
receive
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receives
U
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
disrelation
U
عدم ارتباط بی ارتباطی
communication
U
مراوده وسایل ارتباطی
engineering circuit
U
کانال ارتباطی فنی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
bands
U
مدار ارتباطی که سیگنال
band
U
مدار ارتباطی که سیگنال
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
dedicated
U
خط ارتباطی برای کار خاص
air ground liaison code
U
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
path
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
answers
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answer
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
paths
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
optical
U
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
crosstalk
U
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
telematics
U
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
narrow band ISDN
U
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
answering
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
connects
U
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
connect
U
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
channelled
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channel
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channels
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channeling
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
answered
U
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channeled
U
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
readies
U
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
output
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
analog
U
خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
outputs
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
link
U
مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
channel
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com