English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cadastral survey U ممیزی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
survey U ممیزی
surveyed U ممیزی
controllership U ممیزی
censeur U ممیزی
auditorship U ممیزی
audit trail U رد ممیزی
censorship U ممیزی
surveys U ممیزی
surveyed U ممیزی کردن
survey U ممیزی کردن
uninspected <adj.> U ممیزی نشده
untested <adj.> U ممیزی نشده
verifying U ممیزی کردن
verify U ممیزی کردن
verifies U ممیزی کردن
unverified <adj.> U ممیزی نشده
unevaluated <adj.> U ممیزی نشده
unchecked <adj.> U ممیزی نشده
unaudited <adj.> U ممیزی نشده
unexamined <adj.> U ممیزی نشده
audited U ممیزی کردن
audit U ممیزی دفاترمحاسباتی
audit U ممیزی کردن
auditing U ممیزی کردن
auditing U ممیزی دفاترمحاسباتی
audits U ممیزی کردن
audits U ممیزی دفاترمحاسباتی
controlment U منع ممیزی
verified U ممیزی کردن
verification U تحقیق ممیزی
surveys U ممیزی کردن
audit departmant U اداره ممیزی
audited U ممیزی دفاترمحاسباتی
controllable U قابل ممیزی یا بازرسی
auditing U ممیزی رسیدگی کردن
controlling U نظارت و ممیزی کردن
control U نظارت و ممیزی کردن
census U احصائیه ممیزی مالیاتی
censuses U احصائیه ممیزی مالیاتی
controls U نظارت و ممیزی کردن
audit U ممیزی رسیدگی کردن
surveying U نقشه برداری ممیزی
audited U ممیزی رسیدگی کردن
audits U ممیزی رسیدگی کردن
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
assessments U ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment U ممیزی مالیات وضع مالیات
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
tellus U زمین
earths U زمین
earth U زمین
grass roots U کف زمین
ground line U خط زمین
this earthly round U زمین
soils U زمین
soiling U زمین
norland U زمین
acre U زمین
ground surface U کف زمین
rooter U زمین کن
geodetically U زمین
land n U زمین
extra terrestrial U زمین
soil U زمین
earthing U زمین
lackland U بی زمین
grazed U زمین
land U زمین
graze U زمین
grazes U زمین
acres U زمین
ground U : زمین
real estate U زمین
ground U زمین
domain U زمین
domains U زمین
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
cinder track U زمین دو
aerospace U جو زمین
cinder tracks U زمین دو
floor U کف زمین
ground U کف زمین
fielded U زمین
globe U زمین
field U زمین
terrain U زمین
fields U زمین
globes U زمین
floors U کف زمین
floored U کف زمین
field of play U زمین بازی
emblements U محصول زمین
flat ground U زمین تخت
bogs U زمین باطلاقی
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
feature line U خط عوارض زمین
emblements U حاصل زمین
elevated ground U زمین بلند
earthwards U بطرف زمین
crust U پوسته زمین
floors U محدوده زمین
earthwards U سوی زمین
floor U محدوده زمین
earth's crust U پوسته زمین
paralysis U زمین گیری
earthing U اتصال زمین
earthing strap U تسمه زمین
earthling U اهل زمین
earthmoving U حرکت زمین
earthward U بسوی زمین
speculation U زمین خواری
earthward U بطرف زمین
earth's axis U محور زمین
flat ground U زمین مسطح
glebe U زمین وقف
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
basements U زیر زمین
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
glebe U زمین خاک
graben U فرو زمین
ground cushion U بالشتک زمین
earth current U برق زمین
ground conection U اتصال زمین
basement U زیر زمین
soccer field U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
upland U زمین بلند
geolatry U زمین پرستی
floored U محدوده زمین
borderlands U زمین سرحدی
geodesy U زمین سنجی
geochemistry U زمین شیمی
laird U صاحب زمین
foreland U زمین جلوامده
geoid U زمین وار
isogeotherm U همدمای زمین
upland U زمین کوهستانی
geotherm U همدمای زمین
geoisotherm U همدمای زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com