English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i misapprehended him U مقصود او را درست نفهمیدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I didnt quite get it. U درست نفهمیدم
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code U برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object module U واحد مقصود ماژول مقصود
What is all this ? I dont get it . U نفهمیدم ( چی شد ) !
i did not f. his argument U دلیلش را نفهمیدم
I didnt relize what was going on . U اصلا" نفهمیدم چه خبر است
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
objective U مقصود
significance U مقصود
objectless U بی مقصود
designs U مقصود
design U مقصود
innuendos U مقصود
innuendo U مقصود
innuendoes U مقصود
objectives U مقصود
point U مقصود
objects U مقصود
objecting U مقصود
objected U مقصود
object U مقصود
indirect objects U مقصود
meanings U مقصود
no offences was meant U مقصود
purposelessly U مقصود
direct objects U مقصود
meaning U مقصود
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
object code U دستورالعمل مقصود
target program U برنامه مقصود
object machine U ماشین مقصود
idea U مقصود معنی
ideas U مقصود معنی
target disk U دیسک مقصود
object module U واحد مقصود
object routin U روال مقصود
object program U برنامه مقصود
nonce U مقصود فعلی
target language U زبان مقصود
object language U زبان مقصود
he has an a. to grind U مقصود دارد
misconstrues U در فهمیدن مقصود
misconstruing U در فهمیدن مقصود
purposive U متضمن مقصود
purposes U غرض مقصود
purpose U هدف مقصود
purpose U غرض مقصود
object computer U کامپیوتر مقصود
purposes U هدف مقصود
misconstrued U در فهمیدن مقصود
misconstrue U در فهمیدن مقصود
inexpressive U نرساننده مقصود
objective language U زبان مقصود
sentiment U نیت مقصود
to what end? U برای چه مقصود
purposefully U با داشتن مقصود
propositioned U مقصود قیاس منطقی
proposition U مقصود قیاس منطقی
now what did you mean by it U مقصود شماچه بود
propositioning U مقصود قیاس منطقی
And exactly what do you mean by that ? U مقصود ؟( درمقام اعتراض )
propositions U مقصود قیاس منطقی
for the nonce U برای مقصود فعلی
object deck U دسته کارت مقصود
drifts U مقصود جریان اهسته
drifting U مقصود جریان اهسته
drifted U مقصود جریان اهسته
drift U مقصود جریان اهسته
To achieve ones object ( aim ) . U به مقصود خود رسیدن
do you see what i mean? U ایا میفهمید مقصود من چیست
lad der U وسیله پیشرفت یارسیدن به مقصود
what is the purpose of thislaw U مقصود از این قانون چیست
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
much little U هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
what do you meant U مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
dedicated U کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
that is i. to this purpose U برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
The moral point of this story is that… U مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
area U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas U بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
whole U درست
out-and-out U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
straighter U درست
legitimate U درست
straightest U درست
exacts U درست
exacted U درست
straightforward U درست
entire U درست
orthodox U درست
conscionable U درست
exact U درست
straight U درست
just U درست
valid U درست
perfected U درست
proper U درست
by fits and starts U درست
perfect U درست
by the square U درست
legitimates U درست
legitimating U درست
perfecting U درست
veracious U درست
perfects U درست
legitimated U درست
right as a trivet U درست
well advised U درست
out and out U درست
even U هم درست
suitable <adj.> U درست
functional <adj.> U درست
inviolate U درست
legitimately U درست
sock U درست
genuine U درست
exact <adj.> U درست
correcting U درست
correct <adj.> U درست
correct U درست
purposive <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
authentic U درست
purpose-built <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
real <adj.> U درست
clear U درست
smack dab U درست
orthographically U درست
Quite [so] ! U درست!
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
corrects U درست
clearer U درست
true <adj.> U درست
truest U درست
truer U درست
true U درست
clears U درست
clearest U درست
practicable <adj.> U درست
exactly U درست
righting U درست
properly U درست
right as nails U درست
indefectible U درست
aright U درست
incorrect U نا درست
accurate U درست
incorrupt U درست
right U درست
righted U درست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com