Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poundage
U
مقدار پولی برحسب لیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pounder
U
برحسب لیره کوبنده
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
footage
U
طول چیزی برحسب فوت مقدار فیلم بفوت
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
planck law
U
مقدار کوانتوم برحسب واحدهای انرژی برابراست با حاصلضرب مقدارثابت کوانتوم در فکانس
at pleasure
U
برحسب دلخواه برحسب میل
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
pounding
U
لیره
pounded
U
لیره
quid
U
یک لیره
pound
U
لیره
pounds
U
لیره
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
sovereign
U
شهریار لیره زر
liras
U
لیره عثمانی
shiner
U
لیره طلا
sovereigns
U
شهریار لیره زر
lira
U
لیره عثمانی
lire
U
لیره ترک
lire
U
لیره عثمانی
turkey pound
U
لیره ترک
pounder
U
لیره دار
turkey pound
U
لیره عثمانی
liras
U
لیره ترک
pistole
U
لیره اسپانیولی
sterling
U
لیره استرلینگ
lira
U
لیره ترک
it stood me in c 0
U
05 لیره برای من تمام شد
lire
U
لیره سابق اتریش
lira
U
لیره سابق اتریش
liras
U
لیره سابق اتریش
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
i owe him &
U
پنج لیره به او بدهکار هستم
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
i am & out
U
پنج لیره اشتباه حساب کردم
twelvepence
U
سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
in accordance with
U
برحسب
in terms of
U
برحسب
in conformity with
U
برحسب
agreeably to
U
برحسب
incompliance with
U
برحسب
unitage
U
برحسب
at the request of
U
برحسب
accidently
<adv.>
U
برحسب اتفاق
to out ward seeming
U
برحسب فاهر
percentages
U
برحسب درصد
fortuitously
<adv.>
U
برحسب اتفاق
accidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
stochastical
<adj.>
U
برحسب تصادف
stochastic
<adj.>
U
برحسب تصادف
to
U
برحسب مطابق
percentage
U
برحسب درصد
as it happens
<adv.>
U
برحسب اتفاق
coincidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by hazard
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by happenstance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by chance
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by a coincidence
<adv.>
U
برحسب اتفاق
by accident
<adv.>
U
برحسب اتفاق
As the case may be .
U
برحسب مورد( آن)
at random
<adv.>
U
برحسب اتفاق
random
<adj.>
U
برحسب تصادف
incidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
fortuitous
<adj.>
U
برحسب تصادف
outwardly
U
برحسب فاهر
incidentally
<adv.>
U
برحسب اتفاق
custom
U
برحسب عادت
by usage
U
برحسب عادت
pursuant to
U
مطابق برحسب
at choice
U
برحسب دلخواه
hit or miss
U
برحسب تصادف
haphazardly
U
برحسب تصادف
haphazard
<adj.>
U
برحسب تصادف
contingent
[accidental]
<adj.>
U
برحسب تصادف
coincidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
casual
[not planned]
<adj.>
U
برحسب تصادف
adventitious
<adj.>
U
برحسب تصادف
accidental
<adj.>
U
برحسب تصادف
tonnage
U
وزن برحسب تن
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
velocity
U
تندی برحسب زمان
cl
U
برحسب بار هر کامیون
milage
U
سنجش برحسب میل
velocities
U
تندی برحسب زمان
compass bearing
U
موقعیت برحسب قطبنما
classis
U
تقسیم برحسب طبقه
by chance
U
برحسب اتفاق یاتصادف
fortuitously
U
برحسب اتفاق اتفاقا
tonnage
U
برحسب شماره تن بارگیر
tonnage
U
گنجایش کشتی برحسب تن
ritually
U
برحسب ایین وشعائر
happy go lucky
U
برحسب تصادف لاقید
mileage
U
سنجش برحسب میل
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
headings
U
حرکت برحسب قطب نما
heading
U
حرکت برحسب قطب نما
age group competition
U
مسابقه برحسب گروه سنی
prioritize
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritised
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritises
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritized
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
prioritizes
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
hydrograph
U
منحنی ابگذری برحسب زمان
transvaluation
U
سنجش ارزش برحسب معیارجدیدی
prioritising
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
per standard compass
U
برحسب قطب نمای استاندارد
pounder
U
وزن شده برحسب رطل
proration
U
توزیع برحسب مدت یانسبت
prioritizing
U
برحسب ارجحیت ردهبندی کردن
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
seeds
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed
U
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
heading
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
gauge pressure
U
فشار در عمق معین برحسب فشارسنج
candlepower
U
میزان شدت نور برحسب تعدادشمع
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
headings
U
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
monetary
U
پولی
moneyed
U
پولی
pecuniary
U
پولی
venal
U
پولی
impecuniousity
U
بی پولی
moneyary
U
پولی
pocket
U
پولی
pockets
U
پولی
impecuniosity
U
بی پولی
mercenaly
U
پولی
functional shift
U
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
transvalue
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate
U
سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
voltage
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
voltages
U
نیروی الکتریک برحسب ولت اختلاف سطح
pecuniary liability
U
ضمانت پولی
money income
U
درامد پولی
money illusion
U
خطای پولی
money illusion
U
توهم پولی
money capital
U
سرمایه پولی
monetary value
U
ارزش پولی
dealing for money
U
معاملات پولی
money wage
U
مزد پولی
pay patient
U
مریض پولی
backing
U
پشتوانه پولی
polymyxin
U
پولی میکسین
money matters
U
امور پولی
financial inventory
U
ذخایر پولی
financial property
U
اموال پولی
financial property
U
داراییهای پولی
polywag
U
پولی واگ
reconvert
U
پولی را مجدداتسعیرکردن
grooved pulley
U
پولی شیاردار
money order
U
حواله پولی
monetary economy
U
اقتصاد پولی
monetary assets
U
دارائیهای پولی
monetary inflation
U
تورم پولی
polyethylene
U
پولی اتیلن
loose pulley
U
پولی هرزگرد
monetary instruments
U
ابزارهای پولی
monetary policy
U
سیاست پولی
monetary deflation
U
انقباض پولی
monetary incentive
U
مشوق پولی
monetary authorities
U
مقامات پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
real
U
غیر پولی
monetary convention
U
اتحاد پولی
unit of currency
U
واحد پولی
monetary control
U
نظارت پولی
monetary control
U
کنترل پولی
monetary base
U
پایه پولی
monetary base
U
مبنای پولی
monetary reserves
U
ذخائر پولی
monetary restriction
U
محدودیت پولی
money orders
U
حواله پولی
monetary targets
U
اهداف پولی
tight money
U
کنترل پولی
monetary unit
U
واحد پولی
monetary expansion
U
توسعه پولی
monetary school
U
مکتب پولی
monetary sector
U
بخش پولی
monetary system
U
سیستم پولی
metric system
U
سیستم اندازه گیری که واحدهای ان برحسب متر یک باشد
sizes
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size
U
سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
volt ampere
U
اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
dollar area
U
منطقه پولی دلار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com