English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rated value U مقدار نامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
maximum ratings U مقدار نامی حداکثر
Other Matches
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
ignominy U بد نامی
illustrious U نامی
depravement U بد نامی
depravation U بد نامی
calumnies U بد نامی
calumny U بد نامی
patronymic U پدر نامی
rated fatigue limit U حد دوام نامی
allocated time U زمان نامی
rated output U توان نامی
matronymic U مادر نامی
nominal length U طول نامی
design size U اندازه نامی
famous U معروف نامی
nominal size U اندازه نامی
nominal diameter U قطر نامی
nominal frequency U فرکانس نامی
frequency range U محدوده فرکانس نامی
frequency range U حیطه فرکانس نامی
rated pay load U بار مفید نامی
toponymic U وابسته به مکان نامی
traducement U بدنام سازی بد نامی
to be called U به نامی خوانده شدن
maximum current rating U جریان نامی حداکثر
anomia U زبان پریشی نامی
impedance voltage U ولتاژاتصال کوتاه نامی
motor rating U توان نامی موتور
nominal bandwidth U پهنای باند نامی
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
cock a doodle doo U نامی که بچه بخروس میدهد
hercules U پهلوان نامی اساطیریونان و روم
host U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosted U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
hosting U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
hosts U نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند
heraclidae U اولادهرکول پهلوان نامی یونان
color anomia U زبان پریشی نامی رنگها
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
shaken U وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
virgilian U به شیوه virgil شاعر نامی روم
the porch U رواق یا ایوان نامی اتن وشاگردانش بیشتربدانجامیرفتند
symbolic i/o assignment U نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
symbolically U نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic U نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
log in name U نامی که توسط ان سیستم کامپیوتر استفاده کننده را می شناسد
rontgen U نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
koh i noor U کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
big five U بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
to win one's spurs U بدرجه سلحشوری رسیدن برجسته شدن نامی شدن شهرت یافتن
data aggregate U مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
ratings U توان نامی توان قدرت
rating U توان نامی توان قدرت
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
extent U حد مقدار
values U مقدار
measurment U مقدار
valuing U مقدار
dealt U مقدار
value U مقدار
sup U مقدار
spatters U مقدار کم
batches U مقدار
sups U مقدار
supped U مقدار
supping U مقدار
mouthful U مقدار
mouthfuls U مقدار
what U چه مقدار
batch U مقدار
spattered U مقدار کم
spattering U مقدار کم
iso quant U مقدار
percentage U مقدار
percentages U مقدار
quantum U مقدار
deal U مقدار
deals U مقدار
modicum U مقدار کم
soupcon U مقدار کم
total U مقدار
volume U مقدار
quantities U مقدار
quantity U مقدار
t value U مقدار تی
sprinkling U مقدار کم
volume discount U مقدار
sum U مقدار
smidgin U مقدار کم
summa U مقدار
smidgen U مقدار کم
single valued U تک مقدار
scantling U مقدار
royalty tonnage U مقدار
volumes U مقدار
amount U مقدار
size U مقدار
penny worth U مقدار کم
sizes U مقدار
outturn U مقدار
truth table U دو مقدار
amounts U مقدار
spatter U مقدار کم
magnitude U مقدار
amounted U مقدار
amounting U مقدار
infinite quantity U مقدار بی نهایت
an abundance of U مقدار زیاد
trace element U عنصر کم مقدار
absorbance U مقدار جذب
absorbancy U مقدار جذب
so much <idiom> U مقدار زیاد
sufficient U مقدار کافی
algebraic value U مقدار جبری
voltaism U مقدار ولتاژبرق
constants U مقدار ثابت
constant U مقدار ثابت
in a way <idiom> U به مقدار از چیزی
absolute value U مقدار مطلق
dosed U مقدار دارو
dosed U مقدار مجاز
dose U مقدار دارو
dose U مقدار مجاز
proportions U شباهت مقدار
proportion U شباهت مقدار
equally <adv.> U همان مقدار
just as well <adv.> U همان مقدار
parameters U مقدار ثابت
parameter U مقدار ثابت
sales {pl} U مقدار فروش
turn-over U مقدار فروش
doses U مقدار مجاز
doses U مقدار دارو
valuing U قدر مقدار
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
values U قدر مقدار
average value U مقدار میانگین
value U قدر مقدار
rotation U مقدار چرخش یک شی
hoists U مقدار کشش
hoisted U مقدار کشش
hoist U مقدار کشش
dosing U مقدار دارو
dosing U مقدار مجاز
turnover U مقدار فروش
true value U مقدار حقیقی
nominal value U مقدار اسمی
quantity of leisure U مقدار فراغت
instantaneous value U مقدار لحظهای
initial value U مقدار اولیه
volume of sales U مقدار فروش
quantity of money U مقدار پول
quantity of supply U مقدار عرضه
guest element U عنصر کم مقدار
quantum of action U مقدار اثر
rated quantity U مقدار اسمی
expected value U مقدار نظری
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
eigenvalue U مقدار مشخصه
quantity of labor U مقدار کار
jillion U مقدار زیاد
mort U مقدار زیاد
moisture content U مقدار رطوبت
moisture content U مقدار تری
optimum value U مقدار بهینه
mean value U مقدار میانگین
mean value U مقدار متوسط
maximum value U مقدار حداکثر
maximum ratings U مقدار حداکثر
quantity discount U مقدار تخفیف
quantity of capital U مقدار سرمایه
light value U مقدار نور
quantity of demand U مقدار تقاضا
eigenvalue U ویژه مقدار
drib U مقدار کمی
relative value U مقدار نسبی
characteristic number U ویژه مقدار
theoretical value U مقدار نظری
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of measurement U گواهی مقدار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com