Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
structural design
U
طرح و محاسبات ساختمانی
treasury stock
U
سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
baying
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed
U
حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
anti collision light
U
چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
Of this amount Europe's share is 20 percent.
U
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
spreadsheets
U
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheet
U
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
celestial precomputation
U
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
gravity waves
U
امواج ثقلی
gravitation
U
جاذبه ثقلی
hook switch
U
کلید ثقلی
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
geometrical percentage
U
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
inventory fraction
U
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
computations
U
محاسبات
calculations
U
محاسبات
computation
U
محاسبات
calculation
U
محاسبات
personal computing
U
محاسبات شخصی
computing center
U
مرکز محاسبات
financial tribunal
U
دیوان محاسبات
depaartment of accounts
U
اداره محاسبات
line shape calculations
U
محاسبات شکل خط
discrepancy
U
ناجوری محاسبات
number
U
انجام محاسبات سریع
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
azimuth adjustment slide rule
U
خط کش محاسبات تنظیم گرا
numbers
U
انجام محاسبات سریع
central
U
واحد محاسبات و منط ق
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
numbers
U
پردازنده خاص برای محاسبات سریع
number
U
پردازنده خاص برای محاسبات سریع
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
rate
U
درصد
rates
U
درصد
percentage
U
درصد
percent
U
درصد
point
U
درصد
centi-
U
درصد
percentages
U
درصد
cent
U
درصد
cents
U
درصد
cent-
U
درصد
per cent
U
درصد
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
basis
U
نقط ه یا شمارهای که محاسبات شروع شده اند
weight percent
U
درصد وزنی
percentages
U
نسبت یا درصد
percent salt
U
درصد نمک
water content
U
درصد رطوبت
at % interest
U
با بهره 21 درصد
percentage
U
نسبت یا درصد
percentages
U
برحسب درصد
rate
U
نرخ
[درصد]
percentage
U
برحسب درصد
volume percent
U
درصد حجمی
computing
U
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
what p do you receive?
U
چند درصد می گیرد
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
case fatality rate
U
درصد مرگ و میر
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
trial rate
U
درصد ازمایش یک محصول
percent
U
از قرار صدی درصد
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
job lot
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
fortran
U
یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
one hyndred percent column graph
U
نمودار یکصد درصد ستونی
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
pollen count
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
pollen counts
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
odds-on
U
دارای احتمال بیش از 5 درصد
profit margins
U
درصد سود از فروش خالص
profit margin
U
درصد سود از فروش خالص
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
roll reversal
U
حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
gastrin
U
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
hyperinsulinism
U
درخون که موجب کم شدن قند خون میگردد
What percentage of the people are literate?
U
چند درصد مردم با سواد هستند ؟
grace note
U
نتی که به اهنگ برای زیبایی اصلی اضافه میگردد
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
backsliding
U
کسی که پس از ترکیکعادت بد به عادت سابق خود باز میگردد
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
fox fire
U
نور وتشعشعی که گاهی ازچوبهای پوسیده ساطع میگردد
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
linocut
U
چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
grout curtain
U
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
design strength
U
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
design gross weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
design take off weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
paraboloid
U
سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
gradient
U
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients
U
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
progressive rebate
U
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
girt
U
تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
polyester
U
نمک الی مرکبی که تغلیظ شده ودر پلاستیک سازی مصرف میگردد
lumen
U
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
pyxidium
U
کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
yellow bile
U
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
whitcomb body
U
جسم ایرودینامیکی که به هواپیما اضافه میشود و سبب بهبود توزیع حجم اریارول میگردد
lymphoblast
U
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
percentile
U
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought
U
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
covering letter
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters
U
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
ogive
U
شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
mandrel
U
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
with the view of
U
به منظور
structurally
U
ساختمانی
structural
U
ساختمانی
building line
U
بر ساختمانی
with a view to
U
به منظور
purposeless
U
بی منظور
scope
U
منظور
purposes
U
منظور
aims
U
منظور
organic
U
ساختمانی
meanings
U
منظور
constructional
U
ساختمانی
purpose
U
منظور
meaning
U
منظور
sake
U
منظور
aim
U
منظور
aimed
U
منظور
with the intention of
U
به منظور
view
U
منظور
objectless
U
بی منظور
prick
U
منظور
pricked
U
منظور
viewed
U
منظور
pricking
U
منظور
intention
U
منظور
pricks
U
منظور
intentions
U
منظور
views
U
منظور
purpose of the dam
U
منظور از سد
viewing
U
منظور
plenum chamber
U
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
dead weights
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
abc analysis
U
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
dead weight
U
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
structural crack
U
ترک ساختمانی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
structual engineering
U
مهندس ساختمانی
structural concrete
U
بتن ساختمانی
contractors yard
U
واحد ساختمانی
intention
U
قصد و منظور
building work
U
کار ساختمانی
building operations
U
عملیات ساختمانی
building material
U
مصالح ساختمانی
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
provided
<adj.>
<past-p.>
U
منظور شده
building limes
U
اهک ساختمانی
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
building unit
U
واحد ساختمانی
structrual steelwork
U
فولاد ساختمانی
site
U
زمین ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
sited
U
زمین ساختمانی
sites
U
کارگاه ساختمانی
sites
U
زمین ساختمانی
artificial stone
U
سنگ ساختمانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com