Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
token
U
معجزه علامت رمزی
tokens
U
معجزه علامت رمزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
token
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
sigil
U
علامت نجومی علائم رمزی
authentication code
U
سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
codress
U
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
theurgy
U
معجزه
wonderwork
U
معجزه
miracles
U
معجزه
thaumaturgy
U
معجزه
miracle
U
معجزه
contrary to nature
U
بطور معجزه
miraculous
U
معجزه اسا
thaumaturgy
U
معجزه اعجاز
to wring water from a flint
U
معجزه کردن
theurgist
U
معجزه کننده
wonder worker
U
کسیکه معجزه میکند
wonder work
U
معجزه استادی عجیب
thaumaturgic
U
مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
allegoric
U
رمزی
emblematic
U
رمزی
encoded
U
رمزی
mystic
U
رمزی
cryptically
U
رمزی
runic
U
رمزی
occult
U
رمزی
allegorical
U
رمزی
cryptic
U
رمزی
coded
U
رمزی
symbolic
U
رمزی
allusive
U
رمزی
symbolically
U
رمزی
backstairs
U
رمزی
monogrammatic
U
رمزی
emblematical
U
رمزی
in petto
U
رمزی
enigmatical
U
رمزی
furtive
U
رمزی
mystics
U
رمزی
figurative
U
رمزی
encodes
U
رمزی کردن
encode
U
رمزی کردن
coded character
U
دخشه رمزی
symbolically
U
رمزی اشاری
codification
U
رمزی کردن
formulae
U
قاعده رمزی
encoded
U
رمزی شده
symbolic
U
رمزی اشاری
formal logic
U
منطق رمزی
mystify
U
رمزی کردن
code
U
رمزی کردن
undercover
U
رمزی جاسوس
symbolic logic
U
منطق رمزی
cryptograph
U
نوشته رمزی
cryptocorrespondence
U
مکاتبات رمزی
mystifying
U
رمزی کردن
formulas
U
قاعده رمزی
occult
U
سری رمزی
mystic participation
U
اشتراک رمزی
puzzle lock
U
قفل رمزی
mystified
U
رمزی کردن
cryptogram
U
نوشته رمزی
esoteric
U
رمزی درونی
figurative
U
رمزی کنایهای
mystifies
U
رمزی کردن
code word
U
کلمات رمزی
formula
U
قاعده رمزی
code words
U
کلمات رمزی
watchword
U
کلمه رمزی
mystic sense
U
معنی رمزی
watchwords
U
کلمه رمزی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
semeiotic
U
مکتب علائم رمزی
mystically
U
بطور رمزی یا استعماری
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
cryptocommunication
U
ارتباط ومخابرات رمزی
cypher
U
حروف یامهر رمزی
cryptanalysis
U
کشف نوشته رمزی
semiotic
U
مکتب علائم رمزی
coded decimal
U
رقم دهدهی رمزی
phase encoded
U
رمزی شده با فاز
to crack a code
U
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
cryptorelated informations
U
اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
cryptanalyze
U
نوشته رمزی را کشف کردن
numerology
U
مبحث معانی رمزی اعداد
pressmark
U
حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
cipher
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
symbolism
U
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
formulation
U
دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
monitor
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
typographies
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
spelling group
U
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
codress procedure
U
روش ذکر گیرندگان به صورت رمزی روش رمز کردن کلیه پیام
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
wand
U
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands
U
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
codifying
U
رمزی کردن تدوین کردن
codifies
U
رمزی کردن تدوین کردن
codify
U
رمزی کردن تدوین کردن
ticks
U
علامت
ticked
U
علامت
tags
U
علامت
tick
U
علامت
emblems
U
علامت
emblem
U
علامت
apostrophe
U
علامت
apostrophes
U
علامت
characters
U
علامت
character
U
علامت
caret
U
علامت
symptoms
U
علامت
mark
U
علامت
differentia
U
علامت
marine code
U
علامت
badge
U
علامت
badges
U
علامت
codes and codification
U
علامت
fog signal
U
علامت مه
branding
U
علامت
indicator
U
علامت
ditto
U
علامت
marks
U
علامت
symbol
U
علامت
indicium
U
علامت
tag
U
علامت
impresa
U
علامت
signal
U
علامت
brands
U
علامت
symptom
U
علامت
brand
U
علامت
signaled
U
علامت
designations
U
علامت
designation
U
علامت
banner
U
علامت
banners
U
علامت
unsigned
U
بی علامت
code
U
علامت
insignia
U
علامت
symptomless
U
بی علامت
signalled
U
علامت
bullets
U
یک علامت
bullet
U
یک علامت
stripes
U
علامت
presages
U
علامت
token
U
علامت
apostrophize
U
علامت
presaged
U
علامت
presage
U
علامت
stripe
U
علامت
signal generator
U
علامت زا
tokens
U
علامت
signum
U
علامت
presaging
U
علامت
minus
U
کم شد با علامت منفی
connector symbol
U
علامت اتصال
baud
U
علامت در ثانیه
minus signs
U
علامت منها
control character
U
علامت کنترلی
composite symbol
U
علامت ترکیبی
arrow head
U
علامت پیکان
celtic cross
U
علامت ضربدر
branding
U
علامت تجاری
branding
U
علامت تجارتی
signed
U
علامت دار
control signal
U
علامت کنترل
interrogative
U
علامت سئوال
interrogatives
U
علامت سئوال
audible signal
U
علامت سمعی
asymptomatic
U
بدون علامت
check mark
U
علامت کنترل
signalling
U
علامت دهی
commodity code
U
علامت کالا
command signal
U
علامت فرمان
balefire
U
اتش علامت
brevity code
U
علامت اختصاری
signaling
U
علامت دهی
check character
U
علامت مقابلهای
advisory signal
U
علامت هشدار
advance sign
U
علامت اوانس
busy signal
U
علامت اشغال
acoustic signal
U
علامت صوتی
calibration mark
U
علامت کالیبراسیون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com