Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wingman
U
معاون رسد هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mated
U
معاون کشتی معاون ناخدا
mate
U
معاون کشتی معاون ناخدا
mates
U
معاون کشتی معاون ناخدا
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
accessorial
U
معاون
acologte
U
معاون
asst
U
معاون
adjoint
U
معاون
dept
U
معاون
depts
U
معاون
helpmeet
U
معاون
advisor
U
معاون
adjunct
U
معاون
second in command
U
معاون
second-best
U
معاون
deputies
U
معاون
deputy
U
معاون
girl friday
U
معاون زن
accessory
U
معاون
aiding
U
معاون
aided
U
معاون
aid
U
معاون
second best
U
معاون
vice chancellor
U
معاون
vice-chancellor
U
معاون
adjuncts
U
معاون
vice-chancellors
U
معاون
coajutor
U
معاون
assistants
U
معاون
assistant
U
معاون
Solicitor General
U
معاون دادستان
accessory to a riot
U
معاون فتنه
undersecretary
U
معاون وزارتخانه
accessary
U
معاون جرم
accessory
U
معاون جرم
subdeacon
U
معاون خادم
abetter or abettor
U
معاون جرم
subdean
U
معاون dean
vicar
U
معاون خلیفه
vicars
U
معاون خلیفه
acolytes
U
معاون یاکمک
vice governor
U
معاون فرمانداری
vice president
U
معاون
[رئیس]
counsellor and procurer
U
معاون جرم
acolyte
U
معاون یاکمک
under-secretaries
U
معاون وزارت
archdeacon
U
معاون اسقف
archdeacons
U
معاون اسقف
subdeacon
U
معاون شماس
lieutenant governor
U
معاون فرماندار
veep
U
معاون مدیرکل
under-secretary
U
معاون وزارت
Solicitors General
U
معاون دادستان
adjoint
U
معاون استاد
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
accomplice
شریک یا معاون جرم
subprincipal
U
معاون رئیس مدرسه
subdeacon
U
معاون گماشته روحانی
mate's receipt
U
رسید معاون ناخدا
vice chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
script assistant
معاون برنامه نویسی
curate
U
معاون کشیش بخش
curates
U
معاون کشیش بخش
coadjutor
U
معاون یاری کننده
vice-chancellors
U
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
veep
U
معاون رئیس جمهور
assistant chief of staff
U
معاون رئیس ستاد
executives
U
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executive officer
U
معاون یکان افسر تیر
assistant secretary of the army
U
معاون وزیر نیروی زمینی
executive
U
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
under secretary
U
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
bailiff
U
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
vice presidency
U
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
bailiffs
U
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
procurator
U
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurators
U
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
air position
U
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
second in command
U
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
heavy lift
U
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air raid
U
تک هوایی
overhead conductor
U
خط هوایی
linear distance
U
خط هوایی
air raids
U
تک هوایی
aviation medicine
U
طب هوایی
air built
U
هوایی
atmospheric
U
هوایی
overhead line
U
خط هوایی
overhead roadway
U
پل هوایی
aerial line
U
خط هوایی
anti aircraft
U
ضد هوایی
pneumatic
U
هوایی
air attack
U
تک هوایی
flying bridge
U
پل هوایی
aerial
U
هوایی
air drawn
U
هوایی
aerials
U
هوایی
acclimatization
U
هم هوایی
airborne
U
هوایی
air head
U
سر پل هوایی
air lane
U
خط هوایی
aery
U
هوایی
air strike
U
تک هوایی
airhead line
U
خط سر پل هوایی
raiding
U
تک هوایی
overhead
U
هوایی
skyway
U
پل هوایی
strike
U
تک هوایی
stuffiness
U
بد هوایی
strikes
U
تک هوایی
overpass
U
پل هوایی
over-pass
U
پل هوایی
overpasses
U
پل هوایی
raids
U
تک هوایی
aerobics
U
هوایی
aerobic
U
هوایی
raided
U
تک هوایی
airs
U
هوایی
raid
U
تک هوایی
air
U
هوایی
airy
U
هوایی
AA
U
ضد هوایی
aired
U
هوایی
aerospace
U
فضای هوایی
air strike
U
حمله هوایی
aerial photogrammetry
U
فتوگرامتری هوایی
air attack
U
حمله هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com