Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chaser
U
مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
chasers
U
مشروبی که بدرقه نوشابهای باشد تعاقب کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
king's peg
U
نوشابهای که از شامپانی وکنیاک درست شده باشد
pursuit course
U
جریان تعاقب مسیر تعاقب مدت تعاقب
tailer
U
تعاقب کننده
heeler
U
تعاقب کننده
cocktail
U
نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
cocktails
U
نوشابهای مرکب از چندنوشابه دیگر
koumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
kumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
tafia
U
مشروبی شبیه رم
taffia
U
مشروبی شبیه رم
julep
U
مشروبی معطرمرکب از جین و رم و اب پرتغال
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
malt liquor
U
مشروبی شبیه ابجو که بامالت تخمیر میشود
champagne
U
نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
bloody marys
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody mary
U
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
pursue
U
تعاقب
pursuing
U
تعاقب
pursued
U
تعاقب
pursuit
U
تعاقب
pursuits
U
تعاقب
pursues
U
تعاقب
pursuance
U
تعاقب
curve of pursuit
U
منحنی تعاقب
pursuits
U
تعاقب کردن
pursuit
U
تعاقب کردن
automat
U
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
automats
U
دستگاه خودکاری که پس ازانداختن سکهای درون ان غذایا مشروبی را خارج میکند
stern chase
U
تعاقب کشتی فراری
direct pressure
U
تعاقب کردن مستقیم دشمن
convoy
U
بدرقه
escorts
U
بدرقه
escorting
U
بدرقه
escorted
U
بدرقه
escort
U
بدرقه
convoys
U
بدرقه
convoy
U
بدرقه کردن
escorts
U
همراه بدرقه
escorting
U
همراه بدرقه
see off
<idiom>
U
بدرقه کردن
escort
U
همراه بدرقه
escorted
U
همراه بدرقه
convoys
U
بدرقه کردن
generic
U
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
parting shots
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot
U
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
pursuing
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues
U
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
parting salute
U
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
escort
U
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorted
U
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting
U
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorts
U
محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
escort guard
U
محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
admissibleness
U
باشد
admissibly
U
باشد
some one or other
U
هر کس باشد
any old thing
U
هر چه باشد
reflexively
U
باشد
Benedictines
U
باشد
at the owner's risk
U
باشد
custom's declaration
U
باشد
Benedictine
U
باشد
incomplete flower
U
کم باشد
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
worksheet
U
ی داشته باشد
over crowding
U
بیشتر باشد
let it remain as it is
U
بگذارید باشد
let it be
U
بگذارید باشد
keep your peck up
U
دل داشته باشد
at most
U
خیلی باشد
be it so
U
چنین باشد
stet
U
بگذارید باشد
if he be
U
اگر او باشد
quantum sufficit
U
چندان که بس باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com