Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
facing distance
U
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safe distance
U
مسافت امن اطراف مین
pc file iii
U
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
euphonically
U
برای سهولت ادا
pull the pace
U
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
phone
U
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned
U
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones
U
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning
U
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
ambitus
U
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
cross stroke
U
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
photo distance
U
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
time distance
U
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
range scale
U
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
toe rake
U
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe pick
U
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
halving
U
نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
orbital injection
U
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
short international
U
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
bracket
U
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
deflections
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection
U
هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
fixed pivot
U
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
rank and file
U
نفرات
easing
U
سهولت
eases
U
سهولت
ease
U
سهولت
facileness
U
سهولت
eased
U
سهولت
ease of movement
U
سهولت
facility
U
سهولت
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
man
U
گماردن نفرات
mans
U
گماردن نفرات
replacement
U
جایگزینی نفرات
replacements
U
جایگزینی نفرات
lay out facility
U
سهولت طرح
ease of entry
U
سهولت ورود
euphony
U
سهولت ادا
production facility
U
سهولت تولید
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
gun section
U
یک قبضه توپ با نفرات
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
ease of entry
U
سهولت ورودبه یک صنعت
easing
U
سهولت استراحت رسایی
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
eased
U
سهولت استراحت رسایی
eases
U
سهولت استراحت رسایی
ease
U
سهولت استراحت رسایی
darts
U
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
strength
U
توان رزمی تعداد نفرات
scramble net
U
تور بار یا فرود نفرات
strengths
U
توان رزمی تعداد نفرات
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
restaging
U
جابجا کردن سوارکردن نفرات
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
cinch
U
کاری که با سهولت انجام شود
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
undermanned
U
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
bunks
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunk
U
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
absorption mean free path
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder
U
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
mean free path absorption
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
telemetering
U
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
short-handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
U
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
parties
U
اطراف
environs
U
اطراف
milieu
U
اطراف
milieux
U
اطراف
milieus
U
اطراف
from the four winds
U
از اطراف
environment
U
اطراف
environments
U
اطراف
edge zone
U
اطراف لبه
pappus
U
کلاله اطراف گل
pericardium
U
اطراف قلب
periderm
U
پوست اطراف
mess around
<idiom>
U
دو رو اطراف بازیکردن
vicinity
U
در حدود در اطراف
go around
<idiom>
U
به اطراف سفرکردن
about
U
در اطراف نزدیک
ambient noise
U
صدای اطراف
architrave
U
گچبری اطراف در
gravesides
U
اطراف قبر
wryly
U
به اطراف چرخاندن
wry
U
به اطراف چرخاندن
graveside
U
اطراف قبر
sides of the question
U
اطراف موضوع
to look a bout
U
اطراف کار را پاییدن
touchline
U
خط اطراف زمین فوتبال
quayside
U
زمین اطراف بارانداز
seaward
U
اطراف دریا روبدریا
sea chest
U
مکندههای اطراف ناو
atmosphere
U
فضای اطراف هرجسمی
atmospheres
U
فضای اطراف هرجسمی
black eye
U
سیاهی اطراف چشم
parties
U
متداعیین اطراف دعوی
barnyards
U
محوطهء اطراف انبار
barnyard
U
محوطهء اطراف انبار
black eyes
U
سیاهی اطراف چشم
look round
U
اطراف کار را دیدن
port
U
ریل اطراف ناو
greater
U
شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
periosteal
U
واقع در اطراف ضریع استخوان
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
reels
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
(keep/have one's) ear to the ground
<idiom>
U
بادقت مراقب اطراف بودن
whisker
U
موی اطراف گونه وچانه
frame
U
و مرز اطراف فضای پنجره
balteus
U
[نواری در اطراف بالشتک قوسی]
paraselene
U
روشنایی اطراف هاله ماه
reel
U
دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
snaking
U
تورگیری اطراف توپ ناو
whiskery
U
موی اطراف گونه وچانه
heat muff
U
پوشش اطراف پنجه اگزوز
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
areola
U
محوطهء کوچک اطراف چیزی
seminar
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
mauling
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
thistledown
U
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
cross pointing
U
ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
cimbia
U
[نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
mauls
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
seminars
U
جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
albumens
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen
U
مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
mauled
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambient
U
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
burg
U
حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
aureola
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
ambience
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambiance
U
نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureole
U
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
vibrissa
U
سبیل وموی اطراف دهان حیوان
plaster cast
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
maul
U
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
plaster casts
U
گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
lengths
U
مسافت
range
U
مسافت
short range
U
کم مسافت
short-range
U
کم مسافت
distance
U
مسافت
length
U
مسافت
distances
U
مسافت
ranged
U
مسافت
ranges
U
مسافت
aerodynamic shape
U
شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
Gibbs surround
U
[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
cladding
U
ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
splinter screen
U
پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
gipsy bonnet
U
کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
margin
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margins
U
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
primary cluster
U
تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
to be wary of saying something
U
در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
test course
U
مسافت ازمایش
telephoned
U
در یک مسافت طولانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com