English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
team roping U مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sculling U مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
bullfighting U مسابقه گاوبازی
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
tandems U مسابقه دو نفره
tandem U مسابقه دو نفره
eights U مسابقه پاروزنی 8 نفره
quadruple scylls U مسابقه قایقهای 4 نفره
foursomes U مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
foursome U مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
sprint relay U مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
sculls U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled U قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
bullfight U گاوبازی
buillfight U گاوبازی
bullfights U گاوبازی
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
bullrings U صحنه یامیدان گاوبازی
bullring U صحنه یامیدان گاوبازی
novillero U گاوبازی که هنوز برنده نشده
torero U گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
single U یک نفره
double U دو نفره
three handed U سه نفره
one-man U یک نفره
two some U دو نفره
one man U یک نفره
one handed U یک نفره
bob U لوژ 2 یا 4 نفره
a double room U یک اتاق دو نفره
a double bed U یک تخت دو نفره
bobsleds U لوژ 2 یا 4 نفره
bobsled U لوژ 2 یا 4 نفره
touring car U اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
luge U لوژ یک نفره
fours U قایقرانی 4 نفره
a single room U یک اتاق یک نفره
bobs U لوژ 2 یا 4 نفره
bobbing U لوژ 2 یا 4 نفره
a sinlge room U یک اتاق یک نفره
odd front U خط دفاعی 4 نفره
single U قایق یک نفره
three man block U دفاع سه نفره
solitaires U بازی یک نفره
boblet U لوژ 2 نفره
five man line U خط دفاعی 5 نفره
four U قایق 4 نفره
double tent U چادر دو نفره
solitaire U بازی یک نفره
minims U حداقل
minimal U حداقل
minim U حداقل
minimum U حداقل
min U حداقل
minimally U حداقل
minimum stock level U حداقل
To be out to do some thing . U کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
tempest U نوعی قایق 2 نفره
tempests U نوعی قایق 2 نفره
jitterbug U نوعی رقص دو نفره
dragon U قایق مسابقهای 3 نفره
wherry U قایق باریک یک نفره
four man team U تیم چهار نفره
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
dragons U قایق مسابقهای 3 نفره
two seater U اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
minimised U به حداقل رساندن
relative minimum U حداقل نسبی
minimum U حداقل کمینه
danger warning level U حداقل موجودی
bottom price U حداقل قیمت
trough U حداقل موج
troughs U حداقل موج
minimum size U اندازه حداقل
minimizing U به حداقل رساندن
minims U وابسته به حداقل
minim U وابسته به حداقل
minimizes U به حداقل رساندن
minimized U به حداقل رساندن
minimize U به حداقل رساندن
minimising U به حداقل رساندن
minimization U به حداقل رسانیدن
minimum elevation U حداقل درجه
minimum price U حداقل قیمت
neap tide U جذر و مد حداقل اب
minimum wage U حداقل دستمزد
minimum range U حداقل برد
minimises U به حداقل رساندن
least price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
base wage rate U حداقل دستمزد
minimum charge U حداقل هزینه
global minimum U حداقل مطلق
least cost U حداقل هزینه
minimum charge U حداقل قیمت
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
to go away in a foursome U چهار نفره سفر کردن
flying dutchman U قایق بادبان دار 3 نفره
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
two person zero sum game U بازی دو نفره با مجموع صفر
two person game U بازی دو نفره در تئوری بازیها
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
thermal resolution U حداقل اختلاف حرارت
thermal resolution U حداقل سنجش حرارت
minimum subsistence level U سطح حداقل معیشت
cost minimization U حداقل کردن هزینه
minimum standard of living U حداقل سطح زندگی
least cost combination U ترکیب حداقل هزینه
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
minimum elevation U حداقل ارتفاع لوله
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
maximum and minimum thermometer U گرماسنج حداقل و حداکثر
minimum mortality U حداقل مرگ و میر
buddy system U شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
mixed foursome U بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
tetherball U نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
mixed doubles U پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
eleven U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
elevens U تیم 11 نفره هاکی روی چمن
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
minimum down payment U حداقل میزان پیش پرداخت
short term U حداقل مدت تنبیه و زندانی
double amplitude peak value U مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
minimum elevation U حداقل درجه مربوط به مانع
amphiploid U دارای حداقل کرموسوم ارثی
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
neap U حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
cut off ratio U حداقل نرخ قابل قبول
meantide U حداقل جذر و مدهای اب دریا
pilot line production U تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
extremum U حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
on the deck U پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
baseball U بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
hurling U نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
curling U بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
skeleton crew U حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
spinner play U حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
at least [no less than] [not less than] <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
efficiency point U حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
at a [the] minimum <adv.> U کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
bridges U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge U تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
handball U بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
lawn bowling U بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
discrimination U حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
weighted least square method U روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
error handling U به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
probit U واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
perigee U نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
skittles U بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com