Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
burdened
U
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the ship struck a arock
U
کشتی باصخره تصادم کرد
poop
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops
U
گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
guardship
U
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
boatswains
U
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswain
U
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
guinea pig
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs
U
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
drill sergeant
U
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
combat cargo officer
U
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
abstinence
U
پرهیز
abstention
U
پرهیز
abstentions
U
پرهیز
diets
U
پرهیز
dieting
U
پرهیز
dieted
U
پرهیز
diet
U
پرهیز
abstinence;or abstinency
U
پرهیز
avoidance
U
پرهیز
eschewal
U
پرهیز
gardyloo
U
پرهیز
turning away
U
پرهیز
abstemiousness
U
پرهیز و امساک
shunner
U
پرهیز کننده
indeclinable
U
پرهیز نکردنی
regimens
U
پرهیز غذایی
abstainer
U
پرهیز کننده
abstemiously
U
با پرهیز و امساک
regimen
U
پرهیز غذایی
sanctity
U
پرهیز کاری
negative virtue
U
پرهیز از بدی
non abstainer
U
پرهیز گار
nephalism
U
پرهیز از نوشابه خوری
piety
U
پرهیز گاری خداترسی
lenten
U
روزهای پرهیز وروزه
pietist
U
وابسته به پرهیز گاری پارسا
holiness
U
پرهیز کاری لقب پاپ
lent
U
04 روز پرهیز وروزه کاتولیک ها
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
A wise man avoids edged tools.
<proverb>
U
آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
shocked
U
تصادم
concussion
U
تصادم
striking
U
تصادم
clashes
U
تصادم
collisions
U
تصادم
collision
U
تصادم
smash
U
تصادم
clash
U
تصادم
strikingly
U
تصادم
clashed
U
تصادم
shocks
U
تصادم
smashes
U
تصادم
collission
U
تصادم
chatter
U
تصادم
shock
U
تصادم
chattered
U
تصادم
strike
U
تصادم
strikes
U
تصادم
chattering
U
تصادم
chatters
U
تصادم
percussion
U
تصادم
allision
U
تصادم
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
to fall foul of
U
تصادم کردن با
incidents
U
تصادم یکانها
incident
U
تصادم یکانها
to fall aboard
U
تصادم کردن
to run f. of
U
تصادم کردن با
to come in to collision
U
تصادم کردن
come into collision
U
تصادم کردن
collision bulkhead
U
دیواره ضد تصادم
cannon
U
تصادم دوتوپ
electron impact
U
تصادم الکترونها
wham
U
صدای تصادم
collision detection
U
تشخیص تصادم
grate
U
صدای تصادم
traumatism
U
ضربه تصادم
grated
U
صدای تصادم
to run a
U
تصادم کردن
grates
U
صدای تصادم
collision risk
U
خطر تصادم
smashup
U
نابودی تصادم
clashing
U
تصادم کننده
shock
U
تصادم تلاطم
colliding
U
تصادم کردن
clash
U
تصادم شدیدکردن
clashed
U
تصادم شدیدکردن
clashes
U
تصادم شدیدکردن
intersect
U
تصادم کردن
cannons
U
تصادم دوتوپ
intersects
U
تصادم کردن
intersected
U
تصادم کردن
shocked
U
تصادم تلاطم
concussion
U
تصادم صدمه
shocks
U
تصادم تلاطم
collide
U
تصادم کردن
collided
U
تصادم کردن
collides
U
تصادم کردن
hunger cloth
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
lenten veil
U
پرده روی صلیب ومجسمه ها
[دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
bopped
U
تصادم کردن وزش
bop
U
تصادم کردن وزش
bops
U
تصادم کردن وزش
air miss
U
تصادم هوایی دو هواپیما
bopping
U
تصادم کردن وزش
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
lash vi
U
باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
responsive
U
مسئول
in charge
<adj.>
U
مسئول
responsible
<adj.>
U
مسئول
answerable
U
مسئول
accountable
U
مسئول
warden
U
مسئول
liable
U
مسئول
responsible
U
مسئول
frankpledge
U
مسئول
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
lineman's plier
U
انبردست مسئول خط
liable for damages
U
مسئول خسارات
purchasing officer
U
مسئول خرید
supplies officer
U
مسئول مواد
cupola tender
U
مسئول کوره
officer in charge
U
افسر مسئول
officer on duty
U
افسر مسئول
undertaker
U
جواب گو مسئول
issue commissary
U
مسئول توزیع
data administrator
U
مسئول داده ها
account
U
مسئول بودن
undertakers
U
جواب گو مسئول
accountable
U
مسئول حساب
helmsmen
U
مسئول سکان
helmsman
U
مسئول سکان
wagon master
U
مسئول واگن
in charge
<idiom>
U
مسئول بودن
cryptographer
U
مسئول رمز
custodians
U
مسئول مرموزات
custodian
U
مسئول مرموزات
to hold responsible
U
مسئول کردن
custodians
U
مسئول سرپرست
undertaking
U
جواب گو مسئول
to hold responsible
U
مسئول قراردادن
That's not my province.
U
من مسئول آن نیستم.
custodian
U
مسئول سرپرست
authoring system
U
سیستم مسئول
Not my department.
<idiom>
U
من مسئول نیستم.
furnace attendant
U
مسئول کوره
furnace man
U
مسئول کوره
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
ambulanceman
U
راننده یا مسئول آمبولانس
operations detachment
U
قسمت مسئول عملیات
corespondent
U
مسئول جواب گویی
data base administrator
U
مسئول پایگاه داده ها
anchor detail
U
نفرات مسئول لنگر
have a hand in
<idiom>
U
مسئول کاری شدن
shipment sponsor
U
مسئول ارسال کالاها
irresponsible
U
غیر مسئول نامعتبر
irresponsibly
U
بطور غیر مسئول
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com