English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
furnish U مزین کردن تهیه کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dress U مزین کردن
dresses U مزین کردن
grnish U مزین کردن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
draping U باپارچه مزین کردن
draped U باپارچه مزین کردن
drape U باپارچه مزین کردن
drapes U باپارچه مزین کردن
impearl U بامروارید مزین کردن
besets U مزین کردن حمله کردن بر
beset U مزین کردن حمله کردن بر
spangle U درخشش باپولک مزین کردن
spangles U درخشش باپولک مزین کردن
emboss U مزین کردن پرجلوه ساختن
cushion U با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushions U با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioning U با کوسن وبالش نرم مزین کردن
cushioned U با کوسن وبالش نرم مزین کردن
to dress a salad with mayonnaise U مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
procure U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
process U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
bill U تهیه کردن صورتحساب
harnessed U اشیاء تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
prearrange U قبلا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
conserves U کنسرو تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
extemporizes U فورا تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
programs U برنامه تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
whomp up U بسرعت تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
enabled U تهیه کردن برای
enables U تهیه کردن برای
enabling U تهیه کردن برای
effigy U تمثال تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
aminister U تهیه کردن بکار بردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
brooches U گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooch U گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
figurate U مزین
adorned U مزین
ornamented U مزین
clad U مزین
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
peacock U مزین به پرطاووس
lilied U مزین به سوسن
bedight U مزین ساختن
star spangled U مزین به ستاره
ouch U مزین ساختن
illustrates U مزین شدن
peacocks U مزین به پرطاووس
illustrate U مزین شدن
illustrating U مزین شدن
primp U مزین ساختن
ornate U مزین مصنوع
tapestried U مزین به پارچه مبلی
carbuncled U مزین به یاقوت قرمز
cartouche U لوح نوشته مزین
column caelata U [ستون با تیرهای مزین شده]
mense U نزاکت داشتن مزین ساختن
bridal door U [مدخل مزین در گوشه های کلیسا]
gin-palace U [خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
gopura U [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com